صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32

موضوع: ضرب المثل های پارسی از الف تا ي

  1. #1
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh ضرب المثل های پارسی از الف تا ي

    آب از دستش نميچكه !
    آب از سر چشمه گله !
    آب از آب تكان نميخوره !
    آب از سرش گذشته !
    آب پاكي روي دستش ريخت !
    آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم !
    آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره !
    آب زير پوستش افتاده !
    آب كه يه جا بمونه، ميگنده .
    آبكش و نگاه كن كه به كفگير ميگه تو سه سوراخ داري !
    آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني !
    آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه !
    آب نمي بينه و گرنه شناگر قابليه !
    آبي از او گرم نميشه !

    آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد !
    آخر شاه منشي، كاه كشي است !
    آدم با كسي كه علي گفت، عمر نميگه !
    آدم بد حساب، دوبار ميده !
    آدم تنبل، عقل چهل وزير داره !
    آدم خوش معامله، شريك مال مردمه !
    آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه !
    آدم زنده، زندگي ميخواد !
    آدم گدا، اينهمه ادا ؟!
    آدم گرسنه، خواب نان سنگك مي بينه !
    آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه !
    آرد خودمونو بيختيم، الك مونو آويختيم !
    آرزو بر جوانان عيب نيست !
    آستين نو پلو بخور !
    آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره !
    آسه برو آسه بيا كه گربه شاخت نزنه !
    آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك !

    آش نخورده و دهن سوخته !
    آفتابه خرج لحيمه !
    آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي !
    آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه !
    آمدم ثواب كنم، كباب شدم !
    آمد زير ابروشو برداره، چشمش را كور كرد !
    آنانكه غني ترند، محتاج ترند !
    آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .
    آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟!
    آنقدر بايست، تا علف زير پات سبز بشه !
    آنقدر سمن هست، كه ياسمن توش گمه !
    آنقدر مار خورده تا افعي شده !
    آن ممه را لولو برد !
    آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟
    آواز دهل شنيده از دور خوشه !
    ویرایش توسط !MAHSA! : 2013/01/20 در ساعت 18:35

  2. #2
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد .
    با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت !
    با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟
    با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه !
    با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي !
    باد آورده را باد ميبرد !
    با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !
    بادنجان بم آفت ندارد !
    بارون آمد، تركها بهم رفت !
    بار كج به منزل نميرسد !
    با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو !
    بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره !
    بازي بازي، با ريش بابا هم بازي !
    با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره !
    با كدخدا بساز، ده را بچاپ !
    با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه !
    بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست !
    بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم !
    با مردم زمانه سلامي و والسلام .
    تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت !
    با نردبان به آسمون نميشه رفت !
    با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟
    بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد !
    با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت !
    با يك گل بهار نميشه !
    با يك گل بهار نميشه !
    با يك گل بهار نميشه !
    به اشتهاي مردم نميشود نان خورد !
    به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ !
    بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد !
    بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته !
    بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
    بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه !
    بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد !
    به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش !
    بدعاي گربه كوره بارون نمياد !
    بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه !
    برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند !
    برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
    خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش!
    برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار !
    براي كسي بمير كه برات تب كنه !
    براي همه مادره، براي ما زن بابا !
    براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند !
    براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه !
    بر عكس نهند نام زنگي كافور !
    به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم !
    بزبون خوش مار از سوراخ در مياد !
    بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد !
    بز گر از سر چشمه آب ميخوره !
    به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟!
    به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !
    بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده !
    بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !
    بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !
    به كيشي آمدند به فيشي رفتند !
    به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش !
    به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد !
    به كك بنده كه رقاص خداست !
    بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم !
    بگير و ببند بده دست پهلوون !
    بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل !
    بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده !
    بماه ميگه تو در نيا من در ميام !
    بمرغشان كيش نميشه گفت !
    بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه !
    بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !
    بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه !
    به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد !
    به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !
    بمير و بدم !
    به گاو و گوسفند كسي كاري نداره !
    بيله ديگ، بيله چغندر !


  3. #3
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد .
    با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت !
    با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟
    با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه !
    با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي !
    باد آورده را باد ميبرد !
    با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !
    بادنجان بم آفت ندارد !
    بارون آمد، تركها بهم رفت !
    بار كج به منزل نميرسد !
    با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو !
    بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره !
    بازي بازي، با ريش بابا هم بازي !
    با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره !
    با كدخدا بساز، ده را بچاپ !
    با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه !
    بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست !
    بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم !
    با مردم زمانه سلامي و والسلام .
    تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت !
    با نردبان به آسمون نميشه رفت !
    با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟
    بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد !
    با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت !
    با يك گل بهار نميشه !
    با يك گل بهار نميشه !
    با يك گل بهار نميشه !
    به اشتهاي مردم نميشود نان خورد !
    به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ !
    بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد !
    بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته !
    بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
    بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه !
    بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد !
    به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش !
    بدعاي گربه كوره بارون نمياد !
    بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه !
    برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند !
    برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
    خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش!
    برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار !
    براي كسي بمير كه برات تب كنه !
    براي همه مادره، براي ما زن بابا !
    براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند !
    براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه !
    بر عكس نهند نام زنگي كافور !
    به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم !
    بزبون خوش مار از سوراخ در مياد !
    بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد !
    بز گر از سر چشمه آب ميخوره !
    به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟!
    به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !
    بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده !
    بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !
    بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !
    به كيشي آمدند به فيشي رفتند !
    به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش !
    به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد !
    به كك بنده كه رقاص خداست !
    بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم !
    بگير و ببند بده دست پهلوون !
    بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل !
    بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده !
    بماه ميگه تو در نيا من در ميام !
    بمرغشان كيش نميشه گفت !
    بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه !
    بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !
    بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه !
    به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد !
    به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !
    بمير و بدم !
    به گاو و گوسفند كسي كاري نداره !
    بيله ديگ، بيله چغندر !

  4. #4
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد !
    پاي خروستو ببند، بمرغ همسايه هيز نگو !
    پايين پايين ها جاش نيست، بالا بالا ها راش نيست !
    پز عالي، جيب خالي !
    پس از چهل سال چارواداري، الاغ خودشو نميشناسه !
    پس از قرني شنبه به نوروز ميافته !
    پستان مادرش را گاز گرفته !
    پسر خاله دسته ديزي !
    پسر زائيدم براي رندان، دختر زائيدم براي مردان، موندم سفيل و سرگردان !
    پدر كو ندارد نشان از پدر --- تو بيگانه خوانش نخوانش پسر !
    پشت تاپو بزرگ شده !
    پنج انگشت برادرند، برابر نيستند !
    پوست خرس نزده ميفروشه !
    پول است نه جان است كه آسان بتوان داد !
    پول پيدا كردن آسونه، اما نگهداريش مشكله !
    پول حرام، يا خرج شراب شور ميشه يا شاهد كور !
    پولدارها به كباب، بي پولها به بوي كباب ،
    پول ما سكه عُمَر داره !
    پياده شو با هم راه بريم !
    پياز هم خودشو داخل ميوه ها كرده !
    پي خر مرده ميگرده كه نعلش را بكنه !
    پيراهن بعد از عروسي براي گل منار خوبه !
    پيرزنه دستش به درخت گوجه نميرسيد، مي گفت : ترشي بمن نميسازه !
    پيش از آخوند منبر نرو !
    پيش رو خاله، پشت سر چاله !
    پيش قاضي و معلق بازي !


  5. #5
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    تا ابله در جهانه، مفلس در نميمانه !
    تابستون پدر يتيمونه !
    تا پريشان نشود كار بسامان نرسد !
    تا ترياق از عراق آرند، مار گزيده مرده باشد !
    تا تنور گرمه نون و بچسبون !
    تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ ميان بيرون !
    تا شغال شده بود به چنين سوراخي گير نكرده بود !
    تا كركس بچه دارشد، مردار سير نخورد !
    تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب ميشه !
    تا مار راست نشه توي سوراخ نميره !
    تا نازكش داري نازكن، نداري پاهاتو دراز كن !
    تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها !
    تا هستم بريش تو بستم !
    تب تند عرقش زود در مياد !
    تخم دزد، شتر دزد ميشه !
    تخم نكرد نكرد وقتي هم كرد توي كاهدون كرد !
    تا تو فكر خر بكني ننه، منو در بدر ميكني ننه !
    ترب هم جزء مركبات شده !
    ترتيزك خريدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد !
    تره به تخمش ميره، حسني به باباش !
    تعارف كم كن و بر مبلغ افزا !
    تغاري بشكنه ماستي بريزد --- جهان گردد به كام كاسه ليسان !
    تف سر بالا، بر ميگرده بريش صاحبش !
    تلافي غوره رو سر كوره در مياره !
    تنبان مرد كه دو تا شد بفكر زن دوم ميافته !
    تنبل مرو به سايه، سايه خودش ميآيه !
    تنها بقاضي رفته خوشحال برميگرده !
    تو از تو، من ازبيرون !
    تو بگو (( ف )) من ميگم فرحزاد !
    توبه گرگ مرگه !
    تو كه ني زن بودي چرا آقا دائيت از حصبه مرد !
    تومون خودمونو ميكشه، بيرونمون مردم را !
    توي دعوا نون و حلوا خير نميكنند !

  6. #6
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    جا تره و بچه نيست !
    جاده دزد زده تا چهل روز امنه !
    جايي نميخوابه كه آب زيرش بره !
    جايي كه ميوه نيست چغندر ، سلطان مركباته !
    جواب ابلهان خاموشيست !
    جواب هاي، هويه !
    جواني كجائي كه يادت بخير !
    جوجه را آخر پائيز ميشمرند !
    جوجه همسشه زير سبد نميمونه !
    جون بعزرائيل نميده !
    جهود، خون ديده !
    جهود، دعاش را آورده !
    جيبش تار عنكبوت بسته !
    جيگر جيگره ، ديگر ديگره !

  7. #7
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    چار ديواري اختياري !
    چاقو دسته خودشو نميبره !
    چاه كن هميشه ته چاهه !
    چاه مكن بهر كسي، اول خودت، دوم كسي !
    چاه نكنده منار دزديده !
    چرا توپچي نشدي !
    چراغي كه به خونه رواست، به مسجد حرام است !
    چشته خور بدتر از ميراث خوره !
    چشم داره نخودچي، ابرو نداره هيچي !
    چشمش آلبالو گيلاس مي چينه !
    چشمش هزار كار ميكنه كه ابروش نميدونه !
    چغندر گوشت نميشه، دشمنم دوست نميشه !
    چنار در خونه شونو نمي بينه !
    چوب خدا صدا نداره ، هر كي بخوره دوا نداره !
    چوب دو سر طلا ست !
    چوب را كه برداري، گربه دزده فرار ميكنه !
    چوب معلم گله، هر كي نخوره خله !
    چو به گشتي، طبيب از خود ميازار --- چراغ از بهر تاريكي نگه دار !
    چو دخلت نيست خرج آهسته تر كن --- كه گوهر فرو شست يا پيله ور!
    چه خوشست ميوه فروشي --- گر كس نخرد خودت بنوشي !
    چه عزائيست كه مرده شور هم گريه ميكنه !
    چه علي خواجه، چه خواجه علي !
    چه مردي بود كز زني كم بود !
    چيزي كه شده پاره، وصله ور نمي داره !
    چيزي كه عوض داره گله نداره !


  8. #8
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    خار را در چشم ديگران مي بينه و تير را در چشم خودش نمي بينه !
    خاشاك به گاله ارزونه، شنبه به جهود !
    خاك خور و نان بخيلان مخور ! (( ... خار نه اي زخم ذليلان مخور ))
    خاك كوچه براي باد سودا خوبه !
    خال مهرويان سياه و دانه فلفل سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا ؟!
    خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده !
    خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز !
    خاله سوسكه به بچه اش ميگه : قربون دست و پاي بلوريت !
    خانه اي را كه دو كدبانوست، خاك تا زانوست !
    خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالي باشه !
    خانه خرس و باديه مس ؟
    خانه داماد عروسيست، خانه عروس هيچ خبري نيست !
    خانه دوستان بروب و در دشمنان را مكوب !
    خانه قاضي گردو بسياره شماره هم داره !
    خانه كليمي نرفتم وقتي هم رفتم شنبه رفتم !
    خانه نشيني بي بي از بي چادريست !
    خانه همسايه آش ميپزند بمن چه ؟!
    خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسي !
    خدا برف را به اندازه بام ميده !
    خدا جامه ميدهد كو اندام ؟ نان ميدهد كو دندان ؟
    خدا خر را شناخت، شاخش نداد !
    خدا داده بما مالي، يك خر مانده سه تا نالي !
    خدا دير گيره، اما سخت گيره !
    خدا را بنده نيست !
    خدا روزي رسان است، امااِهني هم مي خواد !
    خدا سرما را بقدر بالا پوش ميده !
    خدا شاه ديواري خراب كنه كه اين چاله ها پر بشه !
    خدا گر ببندد ز حكمت دري --- ز رحمت گشايد در ديگري !
    خدا ميان دانه گندم خط گذاشته !
    خدا ميخواهد بار را بمنزل برساند من نه، يك خر ديگه !
    خدا نجار نيست اما در و تخته رو خوب بهم ميندازه !
    خدا وقتي بخواد بده، نميپرسه تو كي هستي ؟
    خدا وقتي ها ميده، ور ور جماران هم ، ها ميده !
    خدا همه چيز را به يك بنده نمي ده !
    خدا همونقدر كه بنده بد داره، بنده خوب هم داره !
    خدايا آنكه را عقل دادي چه ندادي و آنكه را عقل ندادي چه دادي ؟ ((خواجه عبدالله انصاري ))
    خدا يه عقل زياد بتو بده يه پول زياد بمن !
    خر، آخور خود را گم نميكنه !
    خراب بشه باغي كه كليدش چوب مو باشه !
    خر، ار جل ز اطلس بپوشد خر است !
    خر است و يك كيله جو !
    خر از لگد خر ناراحت نميشه !
    خر باربر، به كه شير مردم در !
    خر به بوسه و پيغام آب نمي خوره !
    خربزه شيرين مال شغاله !
    خربزه كه خوردي بايد پاي لرزش هم بشيني !
    خربزه ميخواهي يا هندوانه : هر دو دانه !
    خربيارو باقلا بار كن !
    خر، پايش يك بار به چاله ميره !
    خرج كه از كيسه مهمان بود --- حاتم طايي شدن آسان بود !
    خر چه داند قيمت نقل و نبات ؟
    خر خالي يرقه ميره !
    خر، خسته - صاحب خر، ناراضي !
    خر خفته جو نمي خوره !
    خر ديزه است، به مرگ خودش راضي است تا ضرر بصاحبش بزنه !
    خر را با آخورميخوره، مرده را با گور !
    خر را جايي مي بندند كه صاحب خر راضي باشه !
    خر را كه به عروسي ميبرند، براي خوشي نيست براي آبكشي است !
    خر را گم كرده پي نعلش ميگرده !
    خر، رو به طويله تند ميره !
    خرس، تخم ميكنه يا بچه ؟ از اين دم بريده هر چي بگي برمياد !
    خرس در كوه، بو علي سيناست !
    خرس شكار نكرده رو پوستشو نفروش !
    خر سواري را حساب نميكنه !
    خر، سي شاهي ، پالون دو زار !
    خر كريم را نعل كردن !
    خر كه جو ديد، كاه نميخوره !
    خر، كه علف ديد گردن دراز ميكنه !
    خر گچ كش روز جمعه از كوه سنگ مياره !
    خر لخت راپالانشو بر نميدارند!
    خر ما از كرگي دم نداشت !
    خر ناخنكي صاحب سليقه ميشود !
    خروار نمكه، مثقال هم نمكه !
    خر وامانده معطل چشه !
    خروسي را كه شغال صبح ميبره بگذار سر شب ببره !
    خر، همان خره پالانش عوض شده !
    خريت ارث نيست بهره خداداده س !
    خري كه از خري وابمونه بايد يال و دمشو بريد !
    خوشبخت آنكه خورد و كِشت، بدبخت آنكه مرد و هِشت !
    خواب پاسبان، چراغ دزده !
    خنده كردن دل خوش ميخواد و گريه كردن سر وچشم !
    خواهر شوهر، عقرب زير فرشه !
    خواست زير ابروشو برداره، چشماشو كور كرد !
    خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو !
    خوبي لر به آنست كه هر چه شب گويد روزنه انست !
    خودتو خسته ببين، رفيقتو مرده !
    خودشو نميتونه نگهداره چطور منو نگهميداره ؟
    خود گوئي و خود خندي، عجب مرد هنر مندي !
    خودم كردم كه لعنت بر خودم باد !
    خوردن خوبي داره ، پس دادن بدي !
    خوشا بحال كساني كه مردند و آواز ترا نشنيدند !
    خوشا چاهي كه آب از خود بر آرد !
    خوش بود گر محك تجربه آيد بميان --- تا سيه روي شود هر كه دراو غش باشد .
    خوش زبان باش در امان باش !
    خولي بكفم به كه كلنگي بهوا !
    يك ده آباد به از صد شهر خراب !
    خونسار است و يك خرس !
    خير در خانه صاحبش را ميشناسد !
    خيك بزرگ، روغنش خوب نميشه !

  9. #9
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    دادن بديوانگي گرفتن بعاقلي !
    دارندگيست و برازندگي !
    داري طرب كن، نداري طلب كن !
    داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حسابه !
    دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد !
    دانا گوشت ميخورد نادان چغندر !
    دانه فلفل سياه و خال مهرويان سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا !
    دايه از مادر مهربانتر را بايد پستن بريد !
    دختر، تخم تر تيزك است !
    دختر تنبل، مادر كدبانو را دوست داره !
    دخترميخوهي ماماش را بين --- كرباس ميخواهي پهناش را ببين !
    دختر همسايه هر چه چل تر براي ما بهتر !
    دختري كه مادرش تعريف بكنه براي آقا دائيش خوبه !
    درازي شاه خانم به پهناي ماه خانم در !
    در بيابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام !
    در بيابان لنگه كفش، نعمت خداست !
    در پس هر گريه آخر خنده ايست !
    در جنگ، حلوا تقسيم نميكنند !
    در جواني مستي، در پيري سستي، پس كي خدا پرستي ؟!
    در جهان هر كس كه داره نان مفت، ميتواند حرفهاي خوب گفت !
    در جهنم عقربي هست كه از دستش به مار غاشيه پناه ميبرند !
    در جيبش را تار عنكبوت گرفته است !
    در چهل سالگي طنبور ميآموزد در گور استاد خواهد شد !
    در حوضي كه ماهي نيست ، قورباغه سپهسالاره !
    در خانه ات را ببند همسايه تو دزد نكن !
    در خانه اگر كس است يكحرف بس است !
    در خانه بيعاره ها نقاره ميزنند !
    در خانه مور، شبنمي طوفانست !
    در خانه هر چه، مهمان هر كه !

  10. #10
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    ذات نايافته از هستي بخش --- كي تواند كه شود هستي بخش ؟! (( جامي ))
    ذره ذره كاندرين ارض و سماست --- جنس خود را همچو كاه و كهرباست . ((مولوي ))
    ذره ذره جمع گردد وانگهي دريا شود .

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •