نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: خدمات امیرالمومنین (علیه السلام) قبل و بعد از حكومت

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile خدمات امیرالمومنین (علیه السلام) قبل و بعد از حكومت

    در اينجا فهرست وار به بعضى از خدمات آن حضرت كه در راستاى مسئوليت اصلى امت يعنى حفظ اسلام بوده است اشاره مى نماييم و سپس برخى از آن خدمات را بررسى و بيان خواهيم كرد.


    1ـ جمع آورى قرآن

    حضرت امير (ع) بعد از دفن پيامبر(ص) قرآن را بصورت منظم به همان ترتيب كه پيامبر فرموده بودند جمع آورى نمودند.



    2ـ راهنمأى خلفا خصوصاً در احكام قضاوت


    موارد زيادى در تاريخ نقل شده كه خلفا احكامى را بر خلاف حق صادر مى كردند و حضرت امير (ع) آنها را به اشتباهشان واقف مى نمودند.



    3ـ پاسخ به سوئالات علماى اهل كتاب

    پس از انتشار اسلام در بيرون جزيرة العرب و ورود اسلام به روم شرقى و ايران, دانشمندانى از يهود و نصارى براى تحقيق به مدينه مىآمدند و در پس شناسايى پيامبر و اوصيا او بودند ،

    و چون دست اندركاران حكومت, تخصصى در معارف اسلامى نداشتند و در پاسخ سوئالات علمى آنان مى ماندند ناگزير به على (ع) متوسل مى شدند ،

    و آن حضرت به سوئالات پاسخ مى دادند و مشكلات علمى آنان را حل مى كردند.



    4ـ فعاليتهاى اقتصادى

    بعد از وفات پيامبر (ص) حكومت, عليه بنى هاشم و اهل بيت نقشه زيان آور اقتصادى طرح ريزى كرد و آنها را از حقوق مالى شان محروم ساخت.

    حضرت امير (ع) در مقابل اين نقشه يك سلسله فعاليتهاى اقتصادى انجام داد و آن توطئه را خنثى نمود.



    5ـ شكست نظام طبقاتى

    خلفاى سه گانه بر خلاف دستور قرآن و سنت پيامبر (ص) در تقسيم اموال بيت المال و مناصب اجتماعى, نظام طبقاتى ايجاد كردند و قريش را بر ساير عرب و عرب را بر عجم برترى دادند.

    امير الموئمنين على (ع) پس از قبول حكومت اين نظام طبقاتى را درهم شكست و با برخورد عادلانه, امتيازات نابجا را از بين برد.



    6ـ نشر معارف و تبليغ اسلام صحيح

    خلفا با منع صحابه از نقل حديث پيامبر (ص) و تعيير احكام الهى از جانب خود باعث تحريف سنت پيامبر (ص) و در نتيجه احكام اسلام شدند.

    حضرت على (ع) پس از قبول حكومت با آزاد گذاشتن صحابه در نقل حديث, معارف اسلام واقعى را به جامعه باز گرداندند.



    7ـ نفى حجيت سيره خلفا

    مدرك احكام اسلامى, قرآن و سنت پيامبر (ص) است, اما با تدبير خليفه دوم در بيعت گرفتن براى خليفه سوم, سيره شيخين يعنى سيره ابوبكر و عمر به آن اضافه شد ،

    بطوريكه مسلمين به احكامى كه خلفا در مقابل نص قرآن و سنت قطعى پيامبر (ص) بر حسب اجتهاد خود عمل كرده بودند پاى بند شده و آنها را جز دين بحاب مىآوردند.

    حضرت امير (ع) با نپذيرفتن حكومت به شرط عمل به سيره شيخين و سپس عمل نكردن به سيره آنها در دوران حكومت خود,

    سيره خلفا را از حجيت انداخته و نشان دادند كه تنها قرآن و سنت پيامبر (ص) مدرك احكام الهى است نه سيره خلفا.

    ادامه دارد ...

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    اكنون برخى از عناوين فوق را تشريح مى نماييم :


    الف - شكست نظام طبقاتى و ايجاد عدالت اجتماعى

    اسلام همه بشر را در برابر خدا و قانون اسلام يكسان مى داند و برترى را فقط به اهل تقوى مى دهد در قرآن مى خوانيم :


    ((يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى وجعلناكم شعوبا و قبأل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم ان الله عليم خبير)) [1]

    اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را قبيله قبيله قرار داديم تا همدیگر را ـ به نسبت به شهر و قبيله ـ بشناسيد. همانا گرامى ترين شما در نزد خدا پرهيزگارترين شماست. همانا خدا دانا و آگاه است .



    پيامبر اكرم (ص) به اين جهت بين عرب و غير عرب فرقى نمى گذاشت و بيت المال را بطور مساوى بين همه مسلمانها تقسيم مى نمود.

    اما خلفاى سه گانه بر خلاف اين سنت پيامبر (ص) عمل نمودند مثلاً خليفه اول بزرگان انصار را در فتوحات به سر كردگى لشكر نگماشت ،

    تا آنجا كه صداى انصار به اعتراض بلند شد و او به اجبار تنها ثابت بن قيس از انصار را به سر كردگى لشكر تعيين كرد [2]


    ولى غير از اين مورد امارت لشكرها و ولايت شهرها را تنها به قريش داده بود.



    خليفه دوم هم همين روش را در پيش گرفت
    ،

    تا آنجا كه شش نفر اعضاى شوراى تعيين خليفه بعد از خودش را
    همگى از قريش قرار داد.

    در حاليكه در ميان انصار كسانى بهتر از طلحه و زبير و عبدالرحمن بن عوف زياد بودند. علاوه بر اين خليفه دوم, قريش را بر عرب, و عرب را بر غير عرب ترجيح داد ،


    بطوريكه غير قريش از قريش و غير عرب از عرب حق نداشت دختر بگيرد.


    او جامعه را به صورت طبقاتى درآورد.


    در تفسيم اموال به كسانى كه در بدر شركت كرده بودند 5 هزار درهم و در احد 4 هزار درهم و در خندق 3 هزار درهم تا 200 درهم و به زنان پيامبر (ص) 10 هزار درهم


    و به عايشه استثناً 12 هزار درهم مقررى مى داد.



    خليفه سوم هم همين رويه را در پيش گرفت.


    خصوصاً فاميل خود از بنى اميه را بر ساير قريش مقدم مى داشت.


    در نتيجه در زمان اين سه خليفه حكومت قريشى شده و ثروتهاى فراوان در دست قريش قرار گرفته و جامعه اسلامى آنروز به صورت طبقاتى درآمده بود ،


    و كسانى كه از افريقا و ايران و روم اسلام مىآوردند, اسلام را يك نظام طبقاتى مى ديدند.



    پس از قتل عثمان و بيعت مردم با امام على (ع) آنحضرت به اسلام يعنى سنت پيامبر (ص) عمل نمود و
    بين مهاجر و انصار, عرب و عجم, قريش و غير قريش فرقى نگذاشت ،

    و پس از آنكه بيعت با او به پايان رسيد, دستور فرمود تا بيت المال را بين مسلمين حاضر
    بطور مساوى تقسيم نموده و به هر كس سه دينار بدهند.

    خود سه دينار برداشت و به آزاد كرده اش قنبر هم سه دينار داد.


    آن حضرت بر خلاف خلفاى قبلى, انصار را به حكومت شهرها و امارت لشكرها گماشت مثلا قيس بن سعد بن عباده را والى مصر و سهل بن حنيف را والى بصره و عثمان بن حنيف را والى مدينه تعيين فرمود و از غير قريش مالك اشتر را والى مصر قرار داد. البته از قريش و بخصوص بنى هاشم هم استفاده مى كرد.



    حضرت امير (ع) در شكستن نظام طبقاتى چنان سعى مى كرد كه روزى اشعث بن قيس ـ رئيس قبيله بزرگ يمن ـ ديد دور آن حضرت موالى ـ غير عرب ـ نشسته اند.


    خدمت حضرت رفت و با ناراحتى گفت:


    اى امير موئمنان اين سرخپوستها [3] بين ما و تو فاصله شده اند.


    حضرت قبول نكرد آن موالى ـ غير عرب ـ را در جامعه اسلامى مانند خلفاى قبل كنار بگذارد و اشعث بن قيس ها و بزرگان را دور خود جمع كند.[4]


    اين روش بر سران قبأل عرب گران آمد. كسانيكه در حكومتهاى قبل امتيازات فراوان داشتند ناراضى شدند.


    طلحه و زبير دو صحابى مشهور, در ابتداى حكومت آن حضرت قصد قيام و مخالفت با حضرت امير (ع) را نداشتند,


    اما چون ديدند حضرت آنها را از امتيازاتى كه خلفاى قبل به آنها داده بودند محروم مى كند
    از او كناره گرفتند.

    اينها در مسجد پيامبر می آمدند و گوشه اى مى نشستند و بنى اميه هم كه كينه ديرينه با على (ع) داشتند و پى بهانه مى گشتند دور آنها جمع مى شدند


    و نواى مخالفت را سر مى دادند و به على (ع) مى گفتند:


    آيا اين عدالت است كه ما مهاجرين اولين با آنهايى كه به شمشير ما مسلمان شده يا بنده ما بوده

    و بعد ما آزادشان كرده ايم و اينك مسلمان شده اند در امتيازات با ما يكسان باشند؟


    حضرت در جواب آنها مى فرمود:


    برادران من, ما و شما ديديم كه پيامبر (ص) چطور رفتار مى كرد و بيت المال را چگونه تقسيم مى نمود.



    در اينجا روش حضرت امير (ع) در مورد بيت المال را در ضمن چند روايت مى خوانيم :



    آن حضرت مى فرمود :


    پيامبر خدا (ص) آنچه در بيت المال بود تقسيم مى كرد و چيزى براى فردا نمى گذاشت و ابوبكر نيز چنين كرد. اما عمر بن الخطاب در اين مورد روش ديگرى در پيش گرفت و دفتر و ديوان درست كرد بيت المال را ساليانه تقسيم مى كرد يعنى اموالى در بيت المال تا سال آينده مى ماند. اما من همچنانكه پيامبر خدا (ص) رفتار مى كرد عمل مى كنم [5]



    پی نوشتها :
    [SIZE=2]
    ----------------
    1- حجرات 13.

    2- تاريخ يعقوبى 29/2 غارات ثقفى 32.

    3- اعراب آن زمان چون غالباً صحرا نشين بودند در اثر آفتاب بدنشان تيره رنگ بود و به ايرانيان كه بيشتر شهرنشين و در هواى ملايم بودند
    و بدنشان غالباً سرخ و سفيد بود به طعنه حمرا ـ سرخ پوست ـ مى گفتند.

    4- غارات ثقفى 341.

    5- همان مدرك 32.

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •