صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 46

موضوع: ديوان استاد شهريار

  1. #31
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    ای بر سَریر مُلک اَزل تا ابد خدا
    وصف تو از کجا و بیان من از کجا
    تنها تویی که هستی و غیر از تو هیچ نیست
    ای هرچه هست و نیست به تنهایی‌ات گوا
    کشتی‌شکسته، دست ز جان شوید، از تو نه
    آنجا که عاجز آمده، تدبیر ناخدا
    آنجا که دست هیچ‌کسش نیست دستگیر
    مسکین دل شکسته، تو را می‌کند صدا
    ای جذبه محبت تو مِحور وجود
    بی‌جود جذبه‌های تو، اجزا ز هم جدا
    یارب تجلّی تو، به غیب و شهود چیست
    جز جان و تن نواختن از هدیه هدی
    ورنه به کبریای تو نبود عیارسنج
    نه زهد ابن‌اَدهم و نه کفر بوالعلا
    یارب به بنده چشم‌ و دلی ده خدای‌بین
    تا عرش و فرش آینه بیند خدانما
    یارب به کشور سخنم شهریار کن
    ای خسروان به خاک درت کمترین گدا
    ویرایش توسط !MAHSA! : 2013/03/31 در ساعت 16:06

  2. #32
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
    گریست ابر خزان هم بباغ و راغ حسین
    هزار و سیصد واندى گذشت سال و هنوز
    چو لاله بر دل خونین شیعه داغ حسین
    بهر چمن که بتازد سموم باد خزان
    زمانه یاد کند از خزان باغ حسین
    هنوز ساقى عطشان کربلا گوئى

    کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین

    اگر چراغ حُسینى بخیمه شد خاموش

    مُنوّر است مساجد به چلچراغ حسین

    خدا به نافه خلدش دماغ جان پرداشت
    که بوى خون نکند رخنه در دماغ حسین
    فراغ از دو جهان داشت با فروغ خُداى

    خُدای‌را چه فروغى است در فراغ حسین

    یزید کو که ببیند بناله قافله‌ها

    گرفته از همه سوى جهان سُراغ حسین


    شهریار
    ویرایش توسط !MAHSA! : 2013/03/31 در ساعت 16:10

  3. #33
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
    عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
    باعقل آب عشق به یک جو نمی رود
    بی چاره من که ساخته از آب و آتشم
    دیشب سرم به بالش ناز و وصال و باز
    صبح ست و سیل اشک به خون شسته بالشم
    پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
    عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
    خلقم به روی زرد بخندند باک نیست
    شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم
    باور مکن که طعنه ی طوفان روزگار
    جز در هوای زلف تو دارد مشوشم
    سروی شدم به دولت آزادگی که سر
    باکس فرو نیاورد این طبع سرکشم
    دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
    لب می گزد چو غنچه ی خندان که خامشم
    هرشب چو ماهتاب به بالین من بتاب
    ای آفتاب دلکش و ماه پریوشم
    لب بر لبم بنه بنوازش دمی چو نی
    تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم
    ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار
    این کار توست من همه جور تو می کشم

  4. #34
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    گریست ابر خزان هم بباغ و راغ حسین
    محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین

    گریست ابر خزان هم بباغ و راغ حسین
    هزار و سیصد واندى گذشت سال و هنوز
    چو لاله بر دل خونین شیعه داغ حسین
    بهر چمن که بتازد سموم باد خزان
    زمانه یاد کند از خزان باغ حسین
    هنوز ساقى عطشان کربلا گوئى
    کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین
    اگر چراغ حُسینى بخیمه شد خاموش
    مُنوّر است مساجد به چلچراغ حسین
    خدا به نافه خلدش دماغ جان پرداشت
    که بوى خون نکند رخنه در دماغ حسین
    فراغ از دو جهان داشت با فروغ خُداى
    خُدای‌را چه فروغى است در فراغ حسین
    یزید کو که ببیند بناله قافله‌ها
    گرفته از همه سوى جهان سُراغ حسین

  5. #35
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    اولدوز سایاراق گؤزله میشم هر گئجه یاری
    گئج گلمه ده دیر یار، یئنه اولموش گئجه، یاری
    گؤزلر آسیلی، یوخ نه قارالتی، نه ده بیر سس
    باتمیش قولاغیم، گؤر نه دؤشورمکده دی داری
    بیر قوش «آییغام!» سؤیلیه رک، گاهدان اییلده ر
    گاهدان اونو دا یئل دئیه لای- لای هوش آپاری
    یاتمیش هامی، بیر آللاه اویاقدیر، داها بیر من
    مندن آشاغی کیمسه یوخ، اوندان دا یوخاری
    قورخوم بودی یار گلمه یه، بیردن یاریلا صبح
    باغریم یاریلار، صبحوم آچیلما، سنی تاری!
    دان اولدوزو ایسته ر چیخا، گؤز یالواری چیخما
    او چیخماسادا، اولدوزومون یوخدی چیخاری
    گلمز، تانیرام بختیمی، ایندی آغارار صبح
    قاش بئیله آغاردیقجا، داها باش دا آغاری
    عشقین کی قراریندا وفا اولمایاجاقمیش
    بیلمم کی طبیعت نیه قویموش بو قراری؟
    سانکی خوروزون سون بانی، خنجردی سوخولدی
    سینه مده اورک وارسا، کسیب قیردی داماری
    ریشخندله قیرجاندی سحر، سؤیله دی: دورما
    جان قورخوسی وار هر کیم اوتوزموش بو قوماری
    اولدوم قره گون، آیریلالی او ساری تئلدن
    بونجا قارا گونلردی ائدن رنگیمی ساری
    گؤز یاشلاری هر یئردن آخارسا، منی توشلار
    دریایه باخار، بللی دی، چایلارین آخاری
    از بس منی یاپراق کیمی هجرانلا سارالدیب
    باخسان اوزونه سانکی قیزیل گولدی، قیزاری
    محراب شفقده ئوزومی سجده ده گؤردوم
    قان ایچره غمیم یوخ، اوزوم اولسون سنه ساری
    عشقی وار ایدی «شهریار»ین گوللی- چیچکلی
    افسوس، قارا یل اسدی، خزان اولدی بهاری

  6. #36
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
    نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
    شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
    پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام
    ازسیل اشک سیل دوچشمم معاف دار
    کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام
    جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
    آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام
    تنها نه حسرتم غم هجران یار بود
    از روزگار سفله دو چندان کشیده ام
    بس در خیال هدیه فرستاده ام به نو
    بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام
    دور از تو من همه غم ها به یک طرف
    وین یک طرف که منت دو نان کشیده ام
    از سرکشی طبع بلند است شهریار
    پای قناعتی که به دامان کشیده ام

  7. #37
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد
    ما در این گوشه ی زندان و بهار آمده باشد
    چه گلی گر نخروشد به شبش بلبل شیدا
    چه بهاری که گلش همدم خار آمده باشد
    نکند بی خبر از ما به در خانه ی پیشین
    به سراغ غزل و زمزمه ی یار آمده باشد
    از دل ان زنگ کدورت زده باشد به کناری
    باز با این دل آزرده کنار آمده باشد
    یار کو رفته به قهر از سر ما هم زسر مهر
    شرط یاری که به پرسیدن یار آمده باشد
    لاله خواهم شدنش در چمن و باغ که روزی
    به تماشای من ان لاله عذار آمده باشد
    شهریار این سرو سودای تو دانی به چه ماند
    روز روشن که به خواب شب تار آمده باشد

  8. #38
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    روی در کعبه این کاخ کبود آمده ایم
    چون کواکب به طواف و به درود آمده ایم

    در پناه علم سبز تو با چهره زرد
    به تظلم ز بر چرخ کبود آمده ایم
    تا که مشکین شود آفاق به انفاس نسیم
    سینه ها مجمره عنبر و عود آمده ایم
    پای این کاخ دل افروز همایون درگاه
    چون فلک با سر تعظیم و سجود آمده ایم
    پای بند سر زلفیم و پی دانه خال
    چون کبوتر ز در و بام فرود آمده ایم
    شاهدی نیست در آفاق به یک روئی ما
    که به دل آینه غیب و شهود آمده ایم
    بلبلانیم پر افشانده به گلزار جمال
    وز بهار خط سبزت به سرود آمده ایم
    سرمه عشق تو دیدیم و ز زهدان عدم
    کورکورانه به دنیای وجود آمده ایم
    شهریارا به طرب باش که از دولت عشق
    فارغ از وسوسه بود و نبود آمده ایم

  9. #39
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    ایتیمیز قورد اولالی، بیزده قاییتدیق قویون اولدوق
    ایت ایله قول- بویون اولدوق
    ایت الیندن قاییدیب، قوردادا بیرزاد بویون اولدوق
    ایت ایله قول- بویون اولدوق
    قوردوموز دیشلرینی هی قارا داشلاردا ایتیلتدی
    قویونون دا ایشی بیتدی
    سون، سوخولدی سورویه، بیر سورونی سؤکدی- داغیتدی
    اکیلیب، ایت گئدیب ایتدی
    بیزده باخدیق ایت ایله قورد آراسیندا اویون اولدوق
    ایت ایله قول- بویون اولدوق

  10. #40
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
    بی وفا حالا که من افتاده ام ازپا چرا
    نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آوردی
    سندگ دل این زودتر می خواستیم حالا چرا
    عمر ما را مهلت امروز وفردای تو نیست
    من که یک امروز مهمان تو ام فردا چرا
    آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
    در شگفتم من که می باشم چنین شیدا چرا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •