صفحه 2 از 16 نخستنخست 12345678910111213141516 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 160

موضوع: سناتور عشق

  1. #11
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    Icon100 یک روز رسد غمی به اندازه کوه

    یک روز رسد غمی به اندازه کوه
    یک روز رسد نشاط به اندازه دشت
    افسانه زندگی چنین است
    در سایه کوه باید از دشت گذشت

  2. 5 کاربر از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده اند .


  3. #12
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/09/10
    نوشته ها
    64
    سپاس ها
    1,028
    سپاس شده 279 در 73 پست

    پیش فرض

    کاش می دیدم چیست
    آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
    آه وقتی که تو لبخند نگاھت را
    می تابانی
    بال مژگان بلندت را
    می خوابانی
    آه وقتی که توچشمانت
    آن جام لبالب از جاندارو را
    سوی این تشنه جان سوخته می گردانی

    موج موسیقی عشق
    از دلم می گذرد
    روح گلرنگ شراب
    در تنم می گردد
    دست ویرانگر شوق
    پرپرم می کند ای غنچه رنگین پر پر
    من در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد
    برگ خشکیده ایمان را
    در پنجه باد
    رقص شیطانی خواھش را
    در آتش سبز
    نور پنھانی بخشش را
    در چشمه مھر

    اھتزاز ابدیت را می بینم

    بیش از این سوی نگاھت نتوانم نگریست

    اھتزاز ابدیت را
    یارای تماشایم نیست


    کاش می گفتی چیست
    آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
    ویرایش توسط علي 11 : 2013/02/08 در ساعت 17:11

  4. 7 کاربر از پست مفید علي 11 سپاس کرده اند .


  5. #13
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    بوسه هایت مسیر معراج است... زیر سقف خیال و خلوت و خشت


    با تو گویی خدا مرا آرام... می برد روی دوش خود به بهشت!



    با تو انگار ازل همین حالاست با تو نقش فرشته کمرنگ ست



    من که باشم در این میان که خدا در هوای تو سخت دلتنگ ست!



    بدنت همزمان حریق و حریر... من از اعجاز تو خبر دارم!!



    در تن نازکت خدا پیداست... تا ابد من به تو نظر دارم


    ویرایش توسط SENATOR : 2013/02/10 در ساعت 13:21 دلیل: رنگ نا مناسب متن

  6. 5 کاربر از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده اند .


  7. #14
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    Eh

    از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ،
    از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،
    نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.
    از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ،
    این را هم فراموش میکنم
    ، جای من در اینجا نیست!

    میروم تا آرام باشی ، تا از شر من و احساسم راحت باشی ،
    میروم تا روزی پشیمان شوی ،حیف احساسات عاشقانه ام بود ،
    میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی
    از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم ،
    هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم ….
    نه اندیشیدن به تو فایده دارد ، نه فکر کردن به خاطره هایت ،
    حالا آنقدر به دنبالم بیا تا خسته شود پاهایت….
    تو لیاقت مرا نداری ، از تو میگذرم تو ارزشی برایم نداری….
    کارت شده بود دلشکستن و بی وفایی ،
    روز و شب من این شده بود که از تو سوال کنم کجایی؟؟
    چرا پاسخی به دل گرفته ام نمیدهی ،
    چرا سرد شده ای و مثل آن روزها سراغی از من نمیگیری؟
    فکر کرده ای کیستی، برو با همان عاشقان سینه چاکت ،
    برو که تو با یک نفر راضی نیستی!
    از تو میگذرم بی آنکه تو را ببینم ،
    محال است دیگر برگردم ، حتی اگر از غم و غصه بمیرم….
    از تو میگذرم و بی خیالت میشوم ،
    شک نکن بدون تو از شر هر چه غم در این دنیاست راحت میشوم
    اشتباه گرفته ای ، من آن کسی که میخواهی نیستم ،
    تا هر چه دلت خواست با دلش بازی کنی ،
    میروم تا حتی نتوانی یک لحظه هم نگاهم کنی….
    از تو میگذرم بی آنکه لحظه ای برگردم و تو را ببینم ،
    یک روز بیا تا حساب تمام بی محبتهایت را از قلب شکسته ام برایت بگیرم….






    برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام:  Fantasy-Girl-parspic_net-2.jpg
مشاهده: 42
حجم:  212.7 کیلوبایت
    ویرایش توسط !MAHSA! : 2013/02/09 در ساعت 19:08

  8. 8 کاربر از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده اند .


  9. #15
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
    از زندگی از این همه تکرار خسته ام

    از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

    دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه

    امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام

    دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم

    آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

    بیزارم از خموشی تقویم روی میز

    وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

    از او که گفت یار تو هستم ولی نبود

    تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید

    از حال من مپرس که بسیار خسته ام...

  10. 7 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


  11. #16
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/09/10
    نوشته ها
    64
    سپاس ها
    1,028
    سپاس شده 279 در 73 پست

    پیش فرض

    بر روی ما نگاه خدا خنده میزند
    هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
    زیرا چو زاهدان سیه كار خرقه پوش
    پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم

    پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
    بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
    نام خدا نبردن از آن به كه زیر لب
    بهر فریب خلق بگویی خدا خدا

    ما را چه غم كه شیخ شبی در میان جمع
    بر رویمان ببست به شادی در بهشت
    او میگشاید ... او كه به لطف و صفای خویش
    گویی كه خاك طینت ما را ز غم سرشت

    طوفان طعنه خنده ما زلب نشست
    كوهیم و در میانه دریا نشسته ایم
    چون سینه جای گوهر یكتای راستیست
    زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم

    ماییم ... ما كه طعنه زاهد شنیده ایم
    ماییم ... ما كه جامه تقوا دریده ایم
    زیرا درون جامه به جز پیكر فریب
    زین راهیان راه حقیقت ندیده ایم

    آن آتشی كه در دل ما شعله میكشد
    گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
    دیگر به ما كه سوخته ایم از شرار عشق
    نام گناهكاره رسوا نداده بود

    بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
    در گوش هم حكایت عشق مدام ‚ ما
    هرگز نمیرد آنكه دلش زنده شد به عشق
    ثبت است در جریده عالم دوام ما
    ویرایش توسط علي 11 : 2013/02/09 در ساعت 21:51

  12. 7 کاربر از پست مفید علي 11 سپاس کرده اند .


  13. #17
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    بی تو این روزای روشن واسه من تاریک و تاره

    وقتی بی تو تک و تنهام زندگیم معنا نداره

    از همون روزی که رفتی دل به هیچ کسی ندادم

    فکر میکردم می رسی یه روز تو بی کسیم به دادم

    گفتن لحظه آخر واسه من هنوز سواله

    دیدن دوباره ی تو فقط تو خواب و خیاله

    لحظه های آخر تو توی قلب من می مونه

    هیشکی مثل من بلد نیست قدر چشماتو بدونه

    رفتی و چشمای خیسم یادگاری از تو مونده

    بی وفاییات هنوزم تو رو از دلم نرونده

    چشم به راه تو می مونم تا که برگردی دوباره

    می ترسم وقتی که نیستی دل من طاقت نیاره

    گفتن لحظه آخر واسه من هنوز سواله

    دیدن دوباره ی تو فقط تو خواب و خیاله

    رفتی اما خاطراتت توی قلب من می مونه

    هیشکی مثل تو بلد نیست دلمو بسوزونه

    تا وقتی که زنده هستم چشم به راه تو می مونم

    تو دیگه رفتی که رفتی نمای پیشم می دونم

    اما هر کجا که هستی منو تو دلت نگه دار

    با چشای خیس و گریون من میگم خدا نگهدار


  14. 4 کاربر از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده اند .


  15. #18
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/09/10
    نوشته ها
    64
    سپاس ها
    1,028
    سپاس شده 279 در 73 پست

    پیش فرض

    اون ور جنگل تن سبز
    پشت دشت سر به دامن
    اون ور روزای تاریک
    پشت اين شبای روشن

    برای باور بودن
    جایی باید باشه باید
    برای لمس تن عشق
    کسی باید باشه باید

    که سر خستگیاتو
    به روی سینه بگیره
    برای دلواپسی هات
    واسه سادگیت بمیره


    حرف تنهایی قدیمی
    اما تلخ و سینه سوزه
    اولین و آخرین حرف
    حرف هر روز و هنوزه

    تنهایی شاید یه راهه
    راهیه تا بی نهایت
    قصه ی همیشه تکرار
    هجرت و هجرت و هجرت

    اما تو این راه که همراه
    جز هجوم خار و خس نیست
    کسی شاید باشه شاید
    کسی که دستاش قفس نیست

    قلب تو قلب پرنده
    پوستت اما پوست شیر
    زندون تن و رها کن
    ای پرنده پر بگیر

  16. 4 کاربر از پست مفید علي 11 سپاس کرده اند .


  17. #19
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    توعوض شدی نگو نه عزیزم بگو که چت شد
    تو نخواستی و دل من اشتباهی عاشقت شد
    دل تو به قلب تنهام نسپردیو سپردم
    حالا می فهمم که اصلآمن به درد تو نخوردم
    چی می شد اگه عوض شه لحظه ای جای من و تو
    وای چقدر فاصله داره فکر و حرفای من و تو
    مگه مثل من عزیزم کسی هست تو اون حوالی
    مثل من سر کنه با تو روزگارشو خیالی...

    چی میشه وقتی که تنهام توی اوج گوشه گیری
    تو بیای آروم کنارم دستای منو بگیری
    چی میشه وقتی که نیستم بری گوشه اتاقت
    از رو دلتنگی مثل من گریه ها بیان سراغت
    گریه ها بیان سراغت...
    چی میشه بشنوم از تو کسی غیره من نداری
    خیلی دوست دارم بجز من به کسی محل نزاری
    خیلی دوست دارم تو این عشق حس کنم پای تو گیره
    تا بهت میگم خداحافظ دوست دارم گریه ات بگیره
    دوست دارم گریه ات بگیره...

    تو عوض شدی و دیگه نیستی اون آدم سابق
    حالا تو سردی و بی مهر ولی من عاشقه عاشق
    فکر میکردم که می مونی تا ته قصه کنارم
    کاش می دونستی که بی تو من چقدر بی کس و کارم
    گفته بودی که دل تو تا ته اش همیشه با ماست
    اما خوب نگفته بودی آخر قصه همینجاست
    فکر من پر شده بود از این یه مشت امید واهی
    کاش از اول می دونستم
    تو رفیق نیمه راهی

    چی میشه واسه ی حالم چشم براهه من بشینی
    یا شبا وقتی که خوابی خوابای منو ببینی
    خیلی حرفا توی قلبم هست
    هنوزم که هنوزه
    نمی خوام اصلآ بدونی که دلت واسم بسوزه
    که دلت واسم بسوزه...

    دوست دارم بعد یه چند وقت که منو ندیده باشی
    وقتی که میای سراغم به خودت رسیده باشی
    دیگه من حرفی ندارم ای خدا به من نظر کن
    حرفای مونده تو قلبم روی احساسش اثر کن
    هر جوری دلت می خواد باش
    ولی خوب بمون کنارم
    مشکلم اینه که جز تو
    هیچ کسی رو دوست ندارم...
    هیچ کسی رو دوست ندارم...

  18. 4 کاربر از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده اند .


  19. #20
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    گفت : می خوام برات یه یادگاری بنویسم .
    گفتم:کجا ؟
    گفت : رو قلبت .
    گفتم مگه می تونی ؟
    گفت : آره سخت نیست ، آسونه.
    گفتم باشه .بنویس تا همیشه یادگاری بمونه.
    یه خنجر برداشت .
    گفتم این چیه ؟
    گفت : هیسسسسس.
    ساکت شدم .
    گفتم : بنویس دیگه ، چرا معطلی .
    خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت .
    دوست دارم دیوونه.
    اون رفته ، خیلی وقته ، کجا ؟ نمی دونم .
    اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده.
    دوست دارم دیوونه

  20. 7 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 16 نخستنخست 12345678910111213141516 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •