صفحه 8 از 16 نخستنخست 12345678910111213141516 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 160

موضوع: سناتور عشق

  1. #71
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    هی فلانی!
    دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
    هرجا که دلت میخواهد برو…
    فقط آرزو میکنم
    وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
    و اما من…
    بر نمیگردم که هیچ!
    عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
    که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!

  2. 4 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


  3. #72
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    بعد از اين بگذار قلب بي‌قراري بشكند
    گل نمي‌رويد، چه غم گر شاخساري بشكند

    بايد اين آيينه را برق نگاهي مي‌شكست
    پيش از آن ساعت كه از بار غباري بشكند

    گر بخواهم گل برويد بعد از اين از سينه‌ام
    صبر بايد كرد تا سنگ مزاري بشكند

    شانه‌هايم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه
    تخته‌سنگي زير پاي آبشاري بشكند

    كاروان غنچه‌هاي سرخ، روزي مي‌رسد
    قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند

  4. 4 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


  5. #73
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    دنبال وجهی می گردم
    که تمثیل تو باشد
    زلالی چشم هات
    بی پایانی آسمان
    مهربانی دست هات
    ...
    نوازش گندمزار
    و همین چیزهای بی پایان.
    نمی دانستم دلتنگیت
    قلبم را مچاله می کند
    نمی دانستم وگرنه
    از راه دیگری
    جلو راهت سبز می شدم
    تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری
    تا دوباره
    در شمایلی دیگر
    عاشقت شوم.
    گفته بودم دوستت دارم؟

  6. 4 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


  7. #74
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    می دانی؟

    یک وقت هایی باید

    رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

    تعطیل است

    و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

    ... ... باید به خودت استراحت بدهی

    دراز بکشی

    دست هایت را زیر سرت بگذاری

    به آسمان خیره شوی

    و بی خیال سوت بزنی

    در دلت بخندی به تمام افکاری که

    پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند

    آن وقت با خودت بگویی:

    بگذار منتظر بمانند.

  8. 4 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


  9. #75
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    اما تو بگو «دوستي» ما به چه قيمت؟

    امروز به اين قيمت، فردا به چه قيمت؟


    ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ

    این حسرت دریاست تماشا به چه قيمت


    يك عمر جدايي به هواي نفسي وصل

    گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت


    از مضحكه دشمن تا سرزنش دوست

    تاوان تو را مي‌دهم اما به چه قيمت


    مقصود اگر از ديدن دنيا فقط اين بود

    ديديم، ولي ديدن دنيا به چه قيمت


  10. 5 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


  11. #76
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/09/10
    نوشته ها
    64
    سپاس ها
    1,028
    سپاس شده 279 در 73 پست

    پیش فرض

    از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب!
    شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب؟

    پشت ستون سایه ها روی درخت شب
    می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب

    می دانم آری نیستی اما نمی دانم
    بیهوده می گردم بدنبالت، چرا امشب؟

    هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما
    نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب

    ها... سایه ای دیدم! شبیه ات نیست اما حیف!
    ای کاش می دیدم به چشمانم خطا امشب

    هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
    حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب

    امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
    بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

    گشتم تمام کوچه ها را، یک نفس هم نیست
    شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

    طاقت نمی آرم، تو که می دانی از دیشب
    باید چه رنجی برده باشم، بی تو، تا امشب

    ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
    آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب؟


  12. 6 کاربر از پست مفید علي 11 سپاس کرده اند .


  13. #77
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    Eh سناتور عشق

    تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
    باختم جان را در هوای او غلط کردم ، غلط
    عمر کردم صرف او معنی عبث کردم ، عبث
    ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط
    دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
    سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
    اینکه دل بستم به مهر عارفش بد بود ،بد
    جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط
    همچو وحشی رفت جانم در هوایش حیف ، حیف
    خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط


    وحشی بافقی
    ویرایش توسط saynaz : 2013/06/17 در ساعت 12:29
    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  14. 6 کاربر از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده اند .


  15. #78
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    Eh سناتور عشق

    سکوت
    خطرناکتر از حرفهای نیش دار است
    کسی که سکوت میکند ،
    روزی
    سرنوشت
    حرفهایش را به شما خواهد گقت
    ***
    ***
    در فراق دوریت آهنگ قلبم در غم است ،
    بی صدا میخندم اما روزگترم در هم است.

    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  16. 5 کاربر از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده اند .


  17. #79
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی


    که پشت خوابهای نا آرام تو...


    چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست...


    دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم


    که پشت نگرانی های زنانه ی من...


    مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم!


  18. 3 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


  19. #80
    مدیر انجمن پزشکی
    تاریخ عضویت
    2011/12/10
    نوشته ها
    1,508
    سپاس ها
    927
    سپاس شده 3,516 در 1,474 پست
    نوشته های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای

    همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق بوده ای

    گرچه گهگاهی از تو بی وفایی دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای

    گرچه دلم را میشکنی و اشکم را در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای

  20. 3 کاربر از پست مفید saynaz سپاس کرده اند .


صفحه 8 از 16 نخستنخست 12345678910111213141516 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •