صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: در پاسخ به شبکه ماهواره ای « المستقلّة »

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile در پاسخ به شبکه ماهواره ای « المستقلّة »

    بسم الله الرحمن الرحیم





    انگیزه نگارش :

    شبکه ماهواره ای « المستقلّة » از تاریخ 1387.4.1 اقدام به پخش برنامه ای زنده با هدف نقد و بررسی

    «به شهادت رسیدنِ حضرت زهرا سلام الله علیها » نمود .
    .
    موضوع این برنامه که هشت شب متوالی ادامه داشت ، بر اساس آنچه در زیرنویس های تبلیغی این شبکه بارها بر آن تاکید می شد ،

    طرح این ادّعا بود که :


    « حضرت زهرا (سلام الله علیها) به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند » !





    دقت در مباحث مطرح شده در این برنامه ، به وضوح حاکی از آن بود که دست اندرکاران این شبکۀ ماهواره ای ،

    تلاش دارند تا درگذشتِ حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به عنوانِ یک «مرگ عادی و طبیعی» جلوه دهند .

    یعنی : « مرگی که با عملکرد دستگاه خلافت ، هیچ گونه ارتباطی نداشته و با رفتارهای متصدّیان خلافت ، هیچگونه پیوندی ندارد .»

    .
    در هنگام تأمّل در زیرنویس های تبلیغی این برنامه ، پرسشی به ذهنم خطور کرد که انگیزۀ اصلی نگارش این مطالب را فراهم آورد :

    • آیا می توان تنها با استناد به منابع معتبر اهل تسنن ، ادّعای «وقوع مرگ عادی و طبیعی=مرگی بی ارتباط با عملکرد متصدیان خلافت»

    را زیر سوال بُرد و آن را در معرض ابهام و تردید جدی قرار داد ؟

    به عبارت دیگر :
    .
    • آیا می توان ادعای «طبیعی بودن و وقوع عادی مرگ = مرگی بی ارتباط با رفتارهای نظام حاکم » را از حالت یک پاسخِ «انحصاری»

    خارج ساخت و جایگاه آن را از یک «نتیجۀ قطعی» ، به یک احتمالِ ظنّی – در کنار احتمالِ مرگ غیر طبیعی – پایین آورد و فرو کاست ؟



  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    در مسير پاسخگويي :‌:: گام دوم


    در مسير اين تحقيق، قبل از هر چيز بايد به دنبال گزارش‌هايي مي‌گشتم كه وضعيّت جسماني و يا اوضاع و احوال روحي آن حضرت(سلام الله علیها)

    را در روزهاي پاياني حياتش، برايم ترسيم نمايد. دستيابي به هرگونه گزارشي در اين زمينه، به قضاوت نهايي‌ام دربارة علّت مرگِ زودهنگام آن حضرت(سلام الله علیها)،

    كمك شاياني مي‌نمود.


    روزها گذشت .... سخنگويان شبكة‌المستقلّه مدّعي بودند:

    «درگذشتِ حضرت زهرا(سلام الله علیها) هيچ‌گونه ارتباطي با عملكرد دستگاهِ خلافت نداشته و ميان مرگ آن بانو با رفتارهاي متصدّيان حكومتِ وقت، هيچ‌گونه رابطه‌اي يافت نمي‌گردد.»!

    در حالي كه مطالعاتِ من در اين مدّت، نشان مي‌داد كه مرگِ حضرت زهرا(سلام الله علیها) در حالتي از فورانِ خشم و غضب نسبت به صاحبان قدرت و متصدّيان خلافت، رخ داده است.

    من كه اين گزارش‌ها را پس از ساعت‌ها جستجو، از معتبرترين منابع اهل سنّت به دست آورده بودم، هرگز نمي‌توانستم – با ساده‌انگاري – آن‌ها را به باد فراموشي بسپارم؛

    چرا كه محتواي اين گزارش‌ها، مي‌توانست در تعارضي واضح و آشكار با ادّعاي «مرگ عادي و طبيعي حضرت زهرا(سلام الله علیها) ‌= مرگي بي ارتباط با عملكردهاي متصدّيان خلافت»

    قرار گيرد و آن را با چالشي جدّي مواجه سازد.

    اين گزارش‌ها، از وقوع يك سري اختلاف‌ها ميان حضرت زهرا(سلام الله علیها) و نظام حاكم خبر مي‌داد؛

    اختلافي جدّي كه چندين هفته قبل از درگذشتِ آن بانو رخ داده و نقطة پايان بخش آن، خشمناكي شديد حضرت زهرا(سلام الله علیها) از عملكرد متصدّيان خلافت بود.


    عُرْوَه بن زُبَيْر از عايشه نقل كرده است كه:

    سند شمارة 1 و 2)


    فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي‌بَكْرٍ في ذلِكَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلَّمْهُ حَتّي تُوُفَْيَتْ.... (1)

    [در ماجراي اختلافات و مواجهه با عكس العمل ناعادلانة‌ خليفه] فاطمه بر ابوبكر خشمگين شد؛ پس با او قطع رابطه كرد

    و [به نشانة اعراض و روي برگرداندن از ابوبكر] با او سخن نگفت تا از دنيا رفت...


  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    به نام خالق زهرا

    گام سوم

    سلام خدمت همه دوستانم من برای کمک به برادر خوبم محمد علی و اثبات حقانیت آل الله و بخصوص مادر سادات فاطمه زهرا سلام الله علیها با

    اجازه آقای محمد علی مستنداتی برای اثبات این مهم در همینادامه این پست ارایه میدهم.

    على ابن‏عباس: قال: قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله: لما عرج بى الى السما رايت على باب الجنه: لا اله الا اللَّه، محمد رسول‏اللَّه،

    على حبيب‏اللَّه، الحسن و الحسين صفوه اللَّه، فاطمه امه اللَّه، على مبغضيهم لعنه اللَّه. (1)

    ابن‏عباس از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نقل مى‏كند كه فرمودند: من در عالم معراج ديدم كه بر در بهشت نوشته شده بود: «معبودى

    نيست جز خدا، محمد رسول خدا، على حبيب الهى، حسن و حسين برگزيده حق، فاطمه كنيز پروردگار و بر دشمنان آنان لعنت باد

    اين حديث مى‏رساند كه مبغضين فاطمه مستحق لعنت خدا در دنيا و آخرتند.



    1ـ فرائدالسمطين، ج 2، ص 74 ش 396.




    آتش زدن در

    1- سليم بن قيس، صص 585، 863- 868.
    2- بحارالانوار، ج 22، صص 484- 485; ج 28، ص 269، 279- 299، 306- 309، 390، 411; ج 30، صص 348- 350 ج 31، ص 126; ج 43، ص 197; ج 95، صص 351- 354; ج 53، صص 14- 23.
    3- عوالم‏العلوم، ج 11، صص 400- 404، 441- 443.
    4- مؤتمر علماء بغداد، صص 135- 137.
    5- اثبات الوصيه، ص 143.
    6- الصراط المستقيم، ج 3، ص 13; شعر برقى (متوفاى 245 ق).
    7- المنتخب طريحى، ص 161; شعر خليعى (متوفاى 750 ق).
    8- الغدير، ج 6، ص 391، شعر علاءالدين حلّى (متوفاى قرن هشتم).
    9- الانوار القدسيه، صص 42- 44.
    10- ارشاد القلوب، به نقل از بحارالانوار.
    11- الغارات.
    12- الشافى فى الامامه، ج 3، ص 241.
    13- تلخيص الشافى، ج 3، ص 76.
    14- الهداية الكبرى، صص 163، 179، 407، 408، 417.
    15- حليةالابرار، ج 2، ص 652.
    16- نوائب‏الدهور، ص 192.
    17- فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفى، ج 2، ص 532.
    18- خصائص الائمه، صص 47، 72.
    19- مصباح‏الانوار.
    20- الطرف، صص 29- 34.
    21- المحتضر، صص 44- 55.
    22- الانوار النعمانيه.
    23- تجريد الاعتقاد، ص 402.
    24- نهج‏الحق، صص 271، 272.
    25- كشف‏المراد، صص 402، 403.
    26- اللوامع الالهية فى المباحث الكلامية، ص 302.
    27- مفتاح‏الباب، ابن‏مخدوم، ص 199.
    28- الامامه، ابن‏سعد جزايرى (خطى)، ص 81.
    29- الرسائل الاعتقاديه، ص 444.
    30- كشف‏الغطاء، ص 18.
    31- تشييد المطاعن.
    32- الصوارم الماضيه، ص 56.
    33- مقتل الحسين مقرم، ص 389، به نقل از كاشف‏الغطاء.





    زدن زهرا

    1- امالى صدوق، صص 99- 101، 118.
    2- اثبات الهداة، ج 1، صص 280، 281.
    3- ارشادالقلوب، ص 295.
    4- بشارة المصطفى، صص 197- 200.
    5- الفضائل ابن‏شاذان، صص 8- 11.
    6- غايةالمرام، ص 48.
    7- المحتضر، صص 44- 55، 109.
    8- مناقب آل ابى‏طالب، ج 2، ص 209.
    9- وفاة الصديقة الزهراء، صص 60، 78.
    10- تفسير عياشى، ج 2، صص 307، 308.
    11- البرهان فى تفسير القرآن، ج 2، ص 434.
    12- كامل الزيارات، صص 332- 335.
    13- الهداية الكبرى، صص 179، 407، 408، 417.
    14- حليةالابرار، ج 2، ص 652.
    15- نوائب‏الدهور، ص 194.
    16- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 2، ص 532.
    17- الاختصاص، صص 184، 185.
    18- المغنى، ج 20، ق 1، ص 335.
    19- الشافى فى الامامه، ج 4، صص 110- 120.
    20- الانوار النعمانية.
    21- مصباح‏الانوار، (قرن ششم).
    22- نوادر الاخبار، ص 183.
    23- علم‏اليقين، صص 686- 688.
    24- المنتخب طريحى، صص 136، 137، 293.
    25- مؤتمر علماء بغداد، صص 135- 137.
    26- سيرة ائمة الاثنى عشر، ج 1، ص 132.
    27- الملل والنحل، ج 1، ص 57.
    28- بهج‏الصباغه، ج 5، ص 15.
    29- بيت‏الاحزان، ص 124.
    30- الفرق بين الفرق، ص 148.
    31- الخطط والآثار، ج 2، ص 346.
    32- الوافى بالوفيات، ج 6، ص 17.
    33- شرح نهج‏البلاغه، ج 2، ص 60; ج 16، صص 235، 271،236.
    34- اعلام النساء، ج 4، ص 124.
    35- الصراط المستقيم، ج 3، ص 13.
    36- الارجوزة المختاره، صص 88- 92.
    37- ديوان مهيار، ج 2، صص 367- 368.
    38- الرجوزة فى التاريخ النبى والائمه، صص 13، 14.
    39- تراجم اعلام النساء، ج 2، صص 316- 317.
    40- الانوار القدسيه، صص 42- 44.
    41- فرائد السمطين، ج 2، صص 34- 35.
    42- سليم بن قيس، ج 2، صص 585، 586، 587، 674، 675، 907.
    43- بحارالانوار، ج 28، صص 37- 39، 51، 62- 64، 261، 268- 270، پاورقى ص 271 يا 281، 297- 299، ج 43، صص 172، 173، 197- 200; ج 95، صص 351- 354; ج 30، صص 293- 295، 302، 303، 348- 350; ج 44; ص 149; ج 149; ج 53; صص 14- 23، 29- 192.
    44- عوالم‏العلوم، ج 11 صص 391، 392، 397، 400- 404، 413، 414، 416، 441- 443.
    45- الاحتجاج، ج 1، صص 120- 126، 414.
    46- مرآةالعقول، ج 5، صص 318- 321.
    47- ضياءالعالمين، ج 2، ق 3، صص 60- 64.
    48- جلاءالعيون، ج 1، صص 184- 189، 193، 194.
    49- كامل بهايى، ج 1، صص 306، 312، 313.







    شكستن پهلوى حضرت زهرا

    1- فرائد السمطين، ج 2، صص 34- 35.
    2- امالى صدوق، صص 99- 101.
    3- ارشادالقلوب، ص 295.
    4- اثبات‏الهداة، ج 1، صص 280- 281.
    5- بشارة المصطفى، صص 197- 200.
    6- فضائل ابن‏شاذان، صص 8- 11.
    7- مصباح كفعمى، صص 553.
    8- البلدالامين، صص 551- 552.
    9- علم‏اليقين، ص 701.
    10- رشح‏البلاء، صص 553- 555.
    11- الرسائل الاعتقاديه، ص 301.
    12- طريق الارشاد، ص 465.
    13- الصوارم الماضيه، ص 56.
    14- اقبال الاعمال، ص 625.
    15- بحارالانوار، ج 28، صص 37- 39، 261، 268- 270; ج 43، ص 172- 173; ج 82، ص 261، ج 97، صص 199- 200; ج 98، ص 44.
    16- كتاب سليم بن قيس، صص 586- 594، 907.
    17- عوالم‏العلوم، ج 11، صص 391- 392، 400- 404.
    18- ضياءالعالمين، ج 2، ق 3، صص 63- 64.
    19- الاحتجاج، ج 1، صص 210- 216.
    20- جلاءالعيون، ج 1، صص 186- 188.
    21- مرآةالعقول، ج 5، صص 318- 320.
    22- ادب الطف، ج 4، ص 32، شعر على بن مقرب (متوفاى 629 ق); ج 5، ص 329، شعر صالح فتونى (متوفاى 1190 ق).
    23- الانوار القدسيه، صص 42- 44.
    24- شيخ محمد على جبعى به نقل از خط شهيد به نقل از مصباح شيخ ابومنصور.

    مجروح شدن چشم حضرت زهرا

    1-سيرة الائمة الاثنى عشر، ج 1، ص 132.
    2- الانوار القدسيه، صص 42- 44.
    و منابع ديگر.

    شهادت حضرت محسن فرزند حضرت زهرا


    1- مسند احمد، ج 1، صص 98، 118.
    2- البدء والتاريخ، ج 5، ص 75.
    3- تاريخ دمشق، (ترجمة الامام الحسين)، ص 18.
    4- السنن الكبرى، ج 6، ص 66; ج 11، ص 63.
    5- الروضة الفيحاء، ص 252.
    6- تذهيب تاريخ دمشق، ج 4، ص 204.
    7- الادب‏المفرد، ص 121.
    8- اسدالغابه، ج 2، ص 18; ج 4، ص 308.
    9- الاصابه، ج 3، ص 471.
    10- الذرية الطاهره، صص 90، 97، 155.
    11- الاستيعاب، ج 1، ص 369.
    12- نهايةالارب، ج 18، ص 213; ج 20، صص 221، 223.
    13- الرياض المستطابه، ص 293.
    14- تاريخ الخميس، ج 1، صص 279، 418.
    15- منتخب كنزالعمال، ج 5، ص 108.
    16- مختصر تاريخ دمشق، ج 7، صص 7، 177.
    17- المستدرك على الصحيحين، ج 3، صص 165- 166.
    18- مجمع‏الزوائد، ج 8، ص 25- 52; ج 4، ص 59.
    19- تلخيص المستدرك.
    20- ذخائرالعقبى، صص 55، 116- 119.
    21- انساب‏الاشراف، ج 3، ص 144.
    22- التبيين فى انساب القرشين، صص 91- 92، 133، 192.
    23- كفايةالطالب، ص 208.
    24- تذكرةالخواص، صص 193، 322.
    25- شرح‏المواهب، ج 4، ص 339.
    26- البداية والنهاية، ج 7، ص 332.
    27- تاج‏العروس، ج 3، ص 389.
    28- كنزالعمال، ج 6، ص 221.
    29- مناقب آل ابى‏طالب، ج 1، ص 16.
    30- الكامل فى التاريخ، ج 3، ص 397.
    31- تاريخ الامم والملوك، ج 5، ص 153.
    32- دلائل النبوه، ج 3، ص 161.
    33- البداية والنهاية، ج 3، ص 346; ج 7، ص 332.
    34- الحدائق الوردية، ج 1، ص 52.
    35- المواهب اللدنيه، ج 1، ص 198.
    36- جمهرة نساب العرب، ص 16.
    37- نزل الابرار، ص 34.
    38- الرياض النضره، مج 2، ص 239.
    39- ارشاد السارى، ج 6، ص 441.
    40- البحر الزخار، ج 1، صص 208، 221.
    41- اتحاف السائل، ص 33.
    42- لباب الانساب، ج 1، ص 337.
    43- الجوهرة فى نسب الامام على، ص 19.
    44- تاريخ الهجرة النبويه، ص 58.
    45- صفة الصفه، ج 2، ص 5 يا 9.
    46- التحفة اللطيفه، ج 1، ص 19.
    47- الرياض المستطابه، صص 292- 293.
    48- نورالابصار، ص 147.
    49- المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 181.
    50- المعارف، صص 143، 210- 211.
    51- ينابيع المودة، ص 201.
    52- عوالم‏العلوم، ج 11، ص 539.
    53- عيون‏الاثر، ج 2، ص 290.
    54- حبيب‏السير، ج 1، ص 463.
    55- تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 213.
    56- كشف الاستار، ج 2، ص 416.
    57- موارد الظمان، ص 551.
    58- ترجمة الامام الحسن، ص 34.
    59- السيرة الحلبيه، ج 3، ص 292.
    60- المعجم‏الكبير، ج 3، صص 29، 96- 97.
    61- الاحسان فى تقريب صحيح ابن‏حبان، ج 15، ص 410.
    ذكر محسن
    منابع زير فقط نام محسن را بدون ذكر سقط يا عدم سقط او آورده‏اند:
    1- قاموس المحيط، ج 2، ص 55.
    2- بحارالانوار، ج 43، صص 16- 17، 213، 238.
    3- تاج‏العروس، ج 3، ص 389.
    4- لسان‏العرب، ص 4، ص 393.
    5- دلائل‏النبوه، ج 3، ص 162.
    6- عوالم‏العلوم، ج 11، صص 69، 272، 480، 539.
    7- جامع‏الاصول، ج 12، صص 9- 10.
    8- ضياءالعالمين، ج 2، ق 3، صص 2، 11.
    9- ذخائرالعقبى، ص 55.
    10- ارشاد السارى، ج 6، ص 141.
    11- سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 119.
    12- الاصابه، ج 3، ص 471.
    13- الائمة الاثنى عشر، ص 58.
    14- تذهيب الاسماء، ج 1، ص 349.
    15- مقتل للحسين، ج 1، ص 83.
    16- تاريخ الخميس، ج 1، صص 278- 279.
    17- البداية والنهاية، ج 5، ص 293.
    18- الثقات، ج 2، ص 204.
    19- شرح بهجة المحافل، ج 2، ص 138.
    20- مآثر الانافه، ج 1، ص 100.
    21- نورالابصار، ص 103.
    22- روضةالمناظر، ج 7، ص 195.
    23- فاطمة بنت رسول‏الله، ص 93.
    24- مناقب آل ابى‏طالب، ج 3، ص 132.
    25- الهداية الكبرى، ص 176.
    26- ازهار بستان الناظرين، ج 1، ص 263.
    سقط محسن بدون ذكر سبب
    1- كافى، ج 6، ص 18.
    2- عوالم‏العلوم، ج 11، ص 411.
    3- بحارالانوار، ج 7، صص 328- 329; ج 10، ص 112، ج 12، صص 6- 7; ج 23، صص 130- 131، ج 42، ص 90، ج 43، ص 145، 195; ج 101، صص 112- 118.
    4- خصال، ج 2، صص 434 يا 634.
    5- علل‏الشرايع، ج 2، ص 464.
    6- جلاءالعيون، ج 1، ص 222.
    7- تاريخ اهل البيت، ص 93.
    8- كشف‏الغمه، ج 2، ص 67.
    9- اسعاف الراغبين، ص 86.
    10- تاريخ الائمه، ص 16.
    11- تاج‏المواليد، صص 18، 23- 24.
    12- تنقيح المقال، ج 3، ص 82.
    13- الفصول المهمه، صص 126 يا 135.
    14- نزهةالمجالس، ج 2، صص 184 يا 194.
    15- ارشادالمفيد، ج 1، ص 355.
    16- اعلام‏الورى، ص 203.
    17- المستجاد، ص 140.
    18- العمده، ص 30.
    19- تفسير قمى، ج 1، ص 128.
    20- نورالثقلين، ج 1، ص 348.
    21- البرهان، ج 1، صص 328- 329.
    22- اربعين هروى، ص 68.
    23- مطالب السؤل، ص 45.
    24- الشجره، ص 6.
    25- اولاد الامام على، ص 46.
    26- مشارق‏الانوار، ص 132.
    سقط محسن با ذكر سبب
    1- اثبات الوصيه، ص 143.
    2- الملل والنحل، ج 1، ص 57.
    3- بهج‏الصباغه، ج 5، ص 15.
    4- بيت‏الاحزان، ص 124.
    5- الوافى بالوفيات، ج 6، ص 17.
    6- شرح نهج‏البلاغه، ج 2 ص 60; ج 14، ص 193.
    7- الارجوزة المختاره، صص 88- 92.
    8- المنتخب طريحى، صص 136- 293.
    9- ارجوزة العاملى، صص 13، 14.
    10- تراجم اعلام‏النساء، ج 2، صص 316- 317.
    11- الانوار القدسيه، صص 42، 44.
    12- فرائد السمطين، ج 2، صص 34، 35.
    13- امالى صدوق، صص 99، 100.
    14- ارشادالقلوب، ص 295.
    15- جلاءالعيون، ج 1، صص 184- 188، 193.
    16- بشارة المصطفى، صص 197- 200.
    17- فضائل ابن شاذان، صص 8- 12.
    18- غايةالمرام، ص 48.
    19- المحتضر، ص 109.
    20- اقبال الاعمال، ص 625.
    21- دلائل الامامه، صص 26- 27، 45.
    22- مهج‏الدعوات، صص 257- 258.
    23- مصباح كفعمى، صص 522، 553- 554.
    24- مسند الامام الرضا، ج 2، ص 65.
    25- الامامة ابن‏سعد جزايرى (خطى)، ص 81.
    26- ضياءالعالمين، ج 2، ق 2، صص 62- 64.
    27- الرسائل الاعتقاديه، ص 301; طريق الارشاد، صص 444، 446، 465.
    28- الحدائق الناضره، ج 5، ص 180.
    29- تشييد المطاعن، ج 1، صفحات زياد.
    30- الصوارم الماضيه، ص 56.
    31- روضات الجنات، ج 1، ص 358.
    32- تلخيص الشافى، ج 3، صص 156- 157.
    33- النقض، ص 298.
    34- اللوامع الالهيه، ص 302.
    35- مناظره الغروى والهروى، صص 47- 48.
    36- نفحات اللاهوت، ص 130.
    37- احقاق‏الحق، ج 2، ص 374.
    38- سيرةالائمة الاثنى عشر، ج 3، ص 132.
    39- الصراط المستقيم، ج 3، ص 12.
    40- كامل بهايى، ص 309.
    41- التتمة فى تواريخ الائمه، ص 28.
    42- اثبات الهداة، ج 2، صص 337- 338، 360، 370، 380، 381.
    43- مناقب آل‏ابى‏طالب، ج 3، ص 407.
    44- بحارالانوار، ج 3، ص 393; ج 25، ص 373; ج 27، صص 37- 39، 209- 210، 264، 268، 270، 271 يا 281; 308، 323; ج 29، ص 192، ج 30، صص 294- 295، 348- 350; ج 39، صص 41- 42; ج 42، ص 91; ج 43، صص 170- 173; 197- 200; 233، 237، 22، 64; ج 82، ص 261; ج 83، ص 223; ج 97، صص 199- 200.
    45- عوالم‏العلوم، ج 11، صص 391- 392، 398، 400، 411، 414، 416، 41، 443، 504، 539.
    46- المجدى فى انساب الطالبين، ص 12.
    47- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 2، ص 532.
    48- نوائب‏الدهور، صص 192، 194.
    49- اختصاص، صص 184- 185، 343، 344.
    50- كامل الزيارات، صص 326- 327، 332- 335.
    51- وفاة الصديقة الزهراء، ص 78.
    52- كتاب سليم بن قيس، صص 585- 590.
    53- الاحتجاج، صص 210- 216، 414.
    54- مرآةالعقول، ج 5، صص 318- 321.
    55- كفاية الطالب، ص 413.
    56- حديقة الشيعه، صص 265- 266.
    57- معانى‏الاخبار، ص 205- 207.
    58- الهدايةالكبرى، صص 179- 180، 408، 417.
    59- حليةالابرار، ج 2، ص 652.
    60- البلدالامين، صص 551- 552.
    61- علم‏اليقين، صص 686- 688، 701.
    62- روضةالمتقين، ج 5، ص 342.
    63- تراجم اعلام النساء، ص 321.
    64- نوادرالاخبار، ص 183.
    65- مؤتمر علماء بغداد، صص 135- 137.
    66- البدء والتاريخ، ج 5، ص 20.
    67- فاطمة بنت رسول‏اللَّه، ص 94.
    68- التنبيه والرد على اهل الاهواء، صص 25- 26.
    69- منتهى الآمال، ج 1، صص 201، 263.
    70- التتمة فى تواريخ الائمه، ص 35.
    71- مقتل الحسين مقرم، ص 389.
    72- ميزان الاعتدال، ج 1، ص 268.
    73- لسان‏الميزان، ج 1، ص 268.
    74- سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 578.





    شهادت حضرت زهرا




    1- مزار مفيد، ص 156.
    2- مقنعه مفيد، ص 459.
    3- البلدالامين، ص 198 يا 287.
    4- بحارالانوار، ج 25، ص 373; ج 28، صص 62- 64، 73، 262، 268، 270; ج 29، ص 129; ج 43، صص 170، 197- 200; ج 53، ص 23; ج 97، صص 165- 200; ج 99، ص 220.
    5- مصباح‏الزائر، صص 25- 26.
    6- مصباح‏المتهجد، ص 654.
    7- اقبال الاعمال، صص 624- 625.
    8- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 574.
    9- تهذيب الاحكام، ج 6، ص 10.
    10- ملاذ الاخيار، ج 9، ص 25.
    11- الوافى، ج 14، صص 1370- 1371.
    12- روضةالمتقين، ج 5، صص 342، 345.
    13- جامع الاحاديث الشيعه، ج 12، صص 261- 264.
    14- مصباح كفعمى، ص 522.
    15- كتاب سليم بن قيس، ج 2، صص 586- 590، 873، 907، 915.
    16- كامل بهايى، ج 1، ص 314.
    17- عوالم‏العلوم، ج 11، صص 260، 398، 404 400، 411، 504.
    18- مرآةالعقول ج 5، صص 315- 320.
    19- ضياءالعالمين، ج 2، ق 3، صص 63- 64.
    20- جلاءالعيون، ج 1، صص 184- 186، 193- 194.
    21- حديقةالشيعه، صص 265- 266.
    22- القاب الرسول و عترته، صص 39، 43.
    23- مؤتمر علماء بغداد، صص 135- 137.
    24- الارجوزة المختاره، صص 88- 92.
    25- فضائل ابن‏شاذان، ص 141.
    26- دلائل‏الامامه، صص 26- 27، 45.
    27- كامل الزيارت، صص 326- 327، 332- 335.
    28- كنزالفوائد، ج 1، صص 149- 150.
    29- روضات الجنات، ج 6، ص 182.
    30- الاختصاص، صص 184- 185، 343.
    31- وفاة الصديقة الزهراء، ص 78.
    32- كافى، ج 1، ص 458.
    33- الرسائل الاعتقاديه، صص 301- 302.
    34- التتمة فى تواريخ الائمه، صص 28، 35.




    حال قضاوت با شما عزیزان آیا با این همه سند و مدرک از کتب شیعه و سنی باز هم می شود

    منکر این شهادت مظلومانه شد و هر ساله در

    ایام جانگداز فاطمیه این مصیبت کبری را فریاد نزد و به گوش جهانیان نرسانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


    _________________
    پرستوي مـهاجـرم چـرا ز لانـه مـيـــروي
    اگـر زلانــه مـيـروي چـرا شــبــانه ميروی

    قرار من شکيــب من مـهاجر غـريـب مــن
    فـداي غـربـتـت شــوم کــه مـخفـيانه ميروي

    حيات جان اميد من علـي بود از تـو خجــل
    کــه بــا کـــبــودي بـــدن ز تــازيـانـه ميروي

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض


    سند شماره 3 و 4)


    فَغَضِبَتْ فاطِمَهُ بِنْتُ رَسُول اللهِ، فَهَجَرََتْ، ابابَكْرٍ فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتُهُ حَتّي تُوُفِّيَتْ. (1)


    فاطمه بر ابوبكر غضبناك شد و با او قطع رابطه كرد و اين قطع رابطه و قهرِ وي تا وفاتش ادامه يافت.






    سند شماره 5 و 6)


    فَهَجَرَتْهُ فاطِمَهُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتّي ماتَتْ. (2)
    .
    [در ماجراي غصب اموال] فاطمه با ابوبكر قطع رابطه كرد؛ پس با ابوبكر سخن نگفت تا از دنيا رفت.




    سند شمارة 7)


    فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي بَكْرٍ في ذلِكَ. (3)
    .
    [در ماجراي مطالبة حقوق مالي، يعني: دادخواست استرداد ميراث، فيء فدك و مابقي خمس خيبر] فاطمه بر ابوبكر خشمگين و غضبناك شد.





    سند شمارة 8)


    فَغَضِبَتْ فاطِمَهَ فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تَزَلْ بِذلِكَ حَتّي تُوُفِّيَتْ. (4)
    .
    [در ماجراي دادخواست مالي از ابوبكر] فاطمه خشم گرفت و غضب كرد و ابوبكر را ترك نمود و اين قطع رابطه پيوسته ادامه داشت تا از دنيا رفت.





    سند شمارة 9)


    فَغَضِبَتْ وَ هَجَرَتْ ابابَكْرٍ حَتّي تُوُفِّيَتْ. (5)
    .
    [در ماجراي حقوق مالي و مطالبة آن، فاطمه(سلام الله علیها)] بر ابوبكر غضب نمود و با او قطع رابطه كرد تا از دنيا رفت.








    سند شماره 10)




    فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي بَكْرٍ في ذلِكَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتُهُ حَتّي تُوُفَّيَتْ. (6)


    [در ماجراي غصب اموال] فاطمه بر ابوبكر غضب كرد و با او قطع رابطه نمود تا از دنيا رفت.






    منابع :

    1.صحيح بخاري، حديث شمارة 2862؛ [نقل مشابه:] مسند احمد بن حنبل، حديث شمارة 25.
    2 . صحيح بخاري، حديث شمارة 6230؛ [نقل مشابه:] تاريخ المدينه (تأليف:‌ابن شُبه)، ج 1، ص 197.
    3 . مسند احمدبن حنبل، حديث شماره 52.
    4 . جامع الاصول (تأليف:‌ابن اثير)، ج 10، ص 386.
    5 .تاريخ الاسلام (تأليف: ذهبي)، ص 21.
    6 . تاريخ الخميس (تأليف: دياربكري)، ج 2، ص 173.

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    سند شمارة 11)
    .
    فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي بَكْرٍ في ذلِكَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُكَلَّمُهَ حتّي تُوُفِّيَتْ.

    .
    [در ماجراي غصب اموال] فاطمه بر ابوبكر خشمگين شد و با او قطع رابطه كرد و با او سخن نگفت تا از دنيا رفت.(1)




    سند شمارة 12 و 13)
    .
    فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي بَكْرٍ مِنْ ذلِكَ.
    .
    [ابوبكر از استرداد اموالِ غصب شده امتناع كرد] و بدين جهت، فاطمه بر ابوبكر خشمگين و غضبناك شد. (2)




    سند شمارة‌14 و 15 و 16)
    .
    فَغَضِبَتْ فاطِمَهُ فَهَجَرَتْ ابابَكْرٍ تَزَلْ مُهاجِرَهُ لَهُ حَتّي تُوُفِّيَتْ.
    .
    [در ماجراي حقوق ] فاطمه غضب كرد و ابوبكر را ترك نمود و اين قطع رابطه، پيوسته ادامه داشت تا از دنيا رفت. (3)




    سند شمارة‌ 17)
    .
    فَغَضِبَتْ فاطِمَهُ وَ هَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتّي ماتَتْ.
    .
    [در ماجراي غصب حقوق توسط ابوبكر] فاطمه غضبناك شد و او را ترك كرد و با او سخن نگفت تا از دنيا رفت. (4)





    تمامي اين گزارش‌ها، از وقوع ترديدناپذيرِ خشمي شديد و غضبي دائمي سخن مي‌گفت


    که تا پايان حيات حضرت زهرا(سلام الله علیها) لحظه‌اي خاموش نگرديد.



    دستيابي به چنين گزارش‌هاي تكان دهنده‌اي، مرا در تفكّري عميق فرو بُرد و با نتايج جديدي مواجه نمود :




    منابع :
    1 . مشكل الاثار (تأليف:‌طحاوي)، ج 1، ص 47 – 48.
    2 . سنن بيهقي، ج 6، ص 300؛ [نقل مشابه:] صحيح ابن حبان، ج 11، ص 152 – 153.
    3 . سنن بيهقي، ج 6، ص 300؛ [نقل مشابه:] المصنف (تأليف:‌صنعاني)، ج 5، ص 472؛ مسند ابي عوانه، ج 4، ص 251.
    4 . سنن بيهقي، ج 6، ص 300.

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    * نتيجة اول


    چند هفته پيش از درگذشتِ حضرت زهرا(سلام الله علیها)، اختلافاتي مهم در زمينة غصب حقوق مالي،

    ميان آن حضرت(سلام الله علیها) و نظام حاكم، پديد آمد.


    عُرْوَه بن زُبَيْر از عايشه نقل كرده است كه:

    سند شمارة‌ 1)

    اِنَّ فاطِمَهَ بِنْتَ النّبِيِّ اَرْسَلَتْ اِلي ابي بَكْرٍ تَسْاَلُهُ ميراثَها مِنْ رَسولِ اللهِ مِمّا اَفاءَ اللهُ عَلَيْهِ بِالمَدينَهِ وَ فَدَكَ وَ ما بَقِيَ مِنْ خُمْسِ خَيْبَرَ.... فَاَبي ابوبَكْرٍ اَنْ يَدْفَعَ اِلي فاطِمَهَ مِنْها شَيْئاً.

    همانا فاطمه دختر رسول خدا، فردي را نزد ابوبكر فرستاد و ميراث خود از رسول خدا را، از او طلب نمود.

    اين مطالبه شامل:‌ فَيء فدك و باقي ماندة خمس خيبر بود... اما ابوبكر از اين كه چيزي از اين اموال را به وي پس بدهد خودداري ورزيد. (1)


    سند شمارة 2)

    اِنَّ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ اَرْسَلَتْ اِلي ابي بَكْرٍ الصِّدّيقِ تَسْاَلَهُ ميراثَها مِنْ رَسُولِ اللهِ اَفاءَ اللهُ عَلَيْهِ بِالمَدينَهِ وَ فَدَكَ وَ ما بَقِيَ مِنْ خُمْسِ خَيْبَرَ.... فَاَبي ابوبَكْرٍ اَنْ يَدْفَعَ اِلي فاطِمَهَ مِنْها شَيْئاً.

    همانا فاطمه دختر رسول خدا، فردي را نزد ابوبكر فرستاد و ميراث خود از رسول خدا را، طلب نمود.

    اين مطالبه شامل: فَيء فدك و باقي ماندة خمس خيبر بود... اما ابوبكر از اين كه چيزي از اين اموال را به وي پس بدهد خودداري ورزيد. (2)



    سند شمارة 3)

    اِنَّ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ اَرْسَلَتْ اِلي ابي بَكْرٍ الصِّدّيقِ تَسْاَلَهُ ميراثَها مِنْ رَسُولِ اللهِ اَفاءَ اللهُ عَلَيْهِ بِالمَدينَهِ وَ فَدَكَ وَ ما بَقِيَ مِنْ خُمْسِ خَيْبَرَ.... فَاَبي ابوبَكْرٍ اَنْ يَدْفَعَ اِلي فاطِمَهَ مِنْها شَيْئاً.

    همانا فاطمه دختر رسول خدا، فردي را نزد ابوبكر فرستاد و ميراث خود از رسول خدا را، طلب نمود.

    اين مطالبه شامل: فَيء فدك و باقي ماندة خمس خيبر بود... اما ابوبكر از اين كه چيزي از اين اموال را به وي پس بدهد خودداري ورزيد. (3)


    سند شمارة 4)

    وَ كانَتْ فاطِمَهُ تَسْاَلُ ابابَكْرٍ نَصيبَها مِمّا تَرَكَ رَسُولُ اللهِ مِنْ خَيْبَرَ وَ فَدَكَ وَ صَدَقَتِهِ بِالْمَدينَهِ فَاَبي ابوبَكْرٍ عَلَيها ذلِكَ.

    فاطمه از ابوبكر خواست كه سهم وي از ميراث پيامبر (يعني: آنچه از سهم خيبر براي پيغمبر باقي مانده بود، فدك و صدقات مدينه) را به وي پس بدهد.

    ولي ابوبكر از پس دادن اين اموال امتناع ورزيد. (4)


    سند شمارة 5)

    وَ كانَتْ فاطِمَهُ تَسْاَلُ ابابَكْرٍ نَصيبَها مِمّا تَرَكَ رَسُولُ اللهِ مِنْ خَيْبَرَ وَ فَدَكَ وَ صَدَقَتِهِ بِالْمَدينَهِ فَاَبي ابوبَكْرٍ عَلَيها ذلِكَ. (5)

    فاطمه از ابوبكر خواست كه سهم وي از ميراث پيامبر (يعني: آنچه از سهم خيبر براي پيغمبر باقي مانده بود، فدك و صدقات مدينه) را به وي پس بدهد.

    ولي ابوبكر از پس دادن اين اموال امتناع ورزيد.





    1 . صحيح بخاري، حديث شمارة 3913.
    2 . مسند احمد، بن حنبل، حديث شمارة 52.
    3 . صحيح مسلم، حديث شمارة 3304.
    4 . صحيح بخاري، حديث شمارة 2862.
    5 . مسند احمد بن حنبل، حديث شمارة 25.



  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    *نتيجۀ ‌دوم :

    اين اختلافات، سرانجام به خشم و غضب حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر متصدّيان حكومتِ وقت منتهي گرديد

    و اين خشمناكي و غضب ورزي، از لحظة پيدايشِ آن، تا پايان حيات آن حضرت(سلام الله علیها) استمرار و تداومي شبانه‌روزي يافت

    و در طول چندين هفتة متوالي، بر زندگاني حضرت زهرا(سلام الله علیها) سايه افكند.

    چنانچه در نقل صحيح بخاري (حديث شمارة‌6230)‌ به ترتيب، دربارة‌ موضع‌گيري‌هاي حضرت زهرا(سلام الله علیها) ‌مي‌خوانيم:

    مرحلة اوّل:

    فَهَجَرَتْهُ فاطِمَهُ.

    فاطمه با ابوبكر قطع رابطه كرد.

    مرحلة‌ دوم:

    فَلَمْ تُكَلِّمْهُ.

    لذا با او سخن نگفت.

    مرحلة سوم:

    حَتّي تُوَفِّيَتْ.

    تا زنده بود، اين سخن نگفتن ادامه داشت.

    توجّه

    در اين نقل عبارت فَلَمْ تُكَلِّمْهُ پس از عبارت فَهَجَرَتْهُ آمده است.

    به سخن ديگر، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ نتيجه و محصول فَهَجَرَتْهُ مي‌باشد و به همين دليل، نمي‌توان عبارت فَلَمْ تُكَلِّمْهُ را به معناي «سكوتِ ناشي از قانع شدن» دانست.



  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    همچنين در نقل صحيح بخاري (حديث شمارة‌3913) و به نقل صحيح مسلم (حديث شمارة‌3304) به ترتيب،

    دربارة موضع‌گيري‌هاي حضرت زهرا(سلام الله علیها) مي‌خوانيم:

    مرحلة‌ اول:

    فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي بَكْرٍ.

    فاطمه بر ابوبكر غضبناك شد.

    مرحلة دوم:

    فَهَجَرَتْهُ.

    لذا با او قطع رابطه كرد.

    مرحلة سوم:

    َ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ.

    لذا با او سخن نگفت.

    مرحلة‌ چهارم :

    حَتّي تُوَفِّيَتْ.

    اين سخن نگفتن استمرار داشت، تا از دنيا رفت.



    توجه

    در اين نقل، عبارت فَهَجَرَتْهُ پس از عبارت فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي بَكْرٍ قرار دارد.

    به عبارت ديگر، فَهَجَرَتْهُ نتيجه و محصول فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي بَكْرٍ و فعل فَلَمْ تُكَلِّمْهُ

    نتيجه و محصولِ دو فعل «غضب» و «قطع رابطه» مي‌باشد و همين دلايل، نمي‌توان آن را به «سكوت ناشي از قانع شدن» تفسير كرد.

    جالب‌تر آن كه دو فعل فوق، يعني:‌‌ «خشم و غضب بر ابوبكر» و «قطع رابطه با ابوبكر» كه فَلَمْ تُكَلِّمْهُ محصول

    و نتيجة اين دو فعل مي‌باشد، در نصوص متعدّدي قابل مشاهده است:

    سند شمارة 1)

    فَغَضِبَتْ فاطِِمَهُ فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تَزَلْ بِذلِكَ حَتّي تُوُفِّيَتْ.

    فاطمه بر ابوبكر غضب نمود و با او قطع رابطه كرد و تا زنده بود اين حالت استمرار داشت.

    سند شمارة‌ 2)

    َ فَغَضِبَتْ وَ هَجَرَتْ ابابَكْرٍ حَتّي تُوُفِّيَتْ.

    [فاطمه] بر ابوبكر غضبت كرد و تا زنده بود با او قطع رابطه نمود و غضبش [بر ابوبكر] استمرار داشت.

    سند شمارة 3)

    فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتُهُ حَتّي تُوُفِّيَتْ.

    سند شمارة 4)

    فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَهُ لَهُ حَتّي تُوُفِّيَتْ.

    تا [فاطمه] زنده بود، قطع رابطه‌اش با ابوبكر همواره ادامه داشت.



    جمع‌بندي


    با توجّه به نصوص متعدّدي كه از تحقّق دو فعل «خشم و غضب بر ابوبكر» و «قطع رابطه با ابوبكر» حكايت دارند،

    اشتباه است كه فعل فَلَمْ تُكَلِّمْهُ كه با «فاء تفريع» و به دنبال فعل‌هاي فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلي ابي بَكْرٍ و فَهَجَرَتْهُ آمده است را

    به «سكوت ناشي از قانع شدن» معنا نماييم.

    تذكر
    منظور از عبارت فَلَمْ تُكَلِّمْهُ، ترك هر نوعي از سخن گفتن است كه آن سخن، دليلي بر عدم اِعراض محسوب مي‌شود.




    ------------ پی نوشت --------------
    1 . جامع الاصول (تأليف:‌ابن اثير)، ج 10، ص 386.
    2 . تاريخ الاسلام، (تأليف: ذهبي)، ص 21.
    3. تاريخ الخميس (تأليف: ديار بكري)، ج 2، ص 173.
    4 . سنن بيهقي، ج 6، ص 300.



  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    به نام خدا

    با سلام خدمت برادر عزیز و محقق گرانمایه

    جای بسی افتخار برای ماست که توانستیم این کتاب را در محافل مختلف درسی در کشور پخش نماییم و

    به فکر تایپ مجدد آن و عرضه این تحقیق ارزشمند بر روی اینترنت باشیم .

    (روال طبیعی سایت هم در ذکر نام مبارک نویسنده یا منابع در پایان مطلب هست و بعضا در ابتدای مطلب ؛

    از این حیث عرض کردم که جسارتا بی ادبی از طرف سایت تصور نشود .)

    ان شاء الله در پاسداری از حریم ولایت ، مقتدای واقعی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) باشیم .

    یا علی (علیه اسلام)

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    * نتيجة سوم :

    اين خشم پيوسته و غضبِ طولاني مدّت، بسيار عميق و شديد بود؛ به گونه‌اي كه به «وصيت به دفن شبانه» منجر گرديد.

    برخي از اسناد «وصيت به دفن شبانه» را مي‌توان در منابع ذيل يافت:


    سند شمارة 1)

    المصنِّف (تأليف: عبدالرزّاق صَنعاني، متوفّاي 211)، ج 3، ص 521.

    سند شمارة 2)

    تأويل مختلف الحديث (تأليف:‌ ابن قُتيبه، متوفّاي 276)، ص 300.

    سند شمارة 3)

    انساب الاشراف (تأليف: بَلاذُري، متوفّاي 279)، ج 2، ص 34.

    سند شمارة 4)

    الاِستيعاب (تأليف: ابن عبد البرّ، متوفّاي 463)، ج 4، ص 1898.

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •