كرد ه او تحريم و گفتيم :آي زكي تحريم ها !
هان فشار آورده جانم روي كي تحريم ها ؟!
قهر كرد و پشت خودرا كرد بر شوهر شبي
گفت زن :« دارم برايت اندكي تحريم ها »!
شوهرش هم دور زد تحريم هارا چون همه !
گفت :« مارا كرده محكم بي شكي تحريم ها »!
آشنا با جيب خالي ّ تمام قشرها !
دشمن دستان خالي ، قلكي تحريم ها !
دنبك «مشدي حسن » را كرد ه اي سوراخ و باز
قاتل لبخند و طبل و دنبكي تحريم ها !
مي روم تهران تو هستي ايستاد ه در بغل !
در كرج اطراف سد ّ و قلهكي تحريم ها !
پيرمردي «شهرضايي » نيمه شب در خلوتش
گفت :«من قزويني ام ،تو كودكي تحريم ...ها ؟!
بربري را كرد ه اي پانصد تومن ،هم علت ِ
كاهش كيفي ّ نان ِ سنگكي تحريم ها !
ساحل «آنتاليا »و صحنه هاي رنگ رنگ !
پاي لنگ و دست شل ، كوپاتكي تحريم ها !