هميشه غرق در بحران اروپا !

پراست از زلزله ،طوفان اروپا !

ندارد« سنگ پاي شهر قزوين» !
نديده« چاقوي زنجان» اروپا !

دهات ِخشتي «حاجي سليمان »
بدان كه بهتراست از آن اروپا !

كند گمراه خيل ِ مردمان را
به زور «حوري »و «غلمان »اروپا !

كجادارد هزاران« سفره خانه» ؟!
نديده لذ ّت «قليان »اروپا !!

شنيدم پول دزديده است و رفته
شبانه مردي از «سمنان» اروپا !

صداي« نان خشكي» ناشنيده
نكرده اشتغال از نان اروپا !


بدان كه عاشقش گردند مردم
اگر صادر شود پيكان اروپا !

به ما گويد :«جهان سوم استيد »!
نباشد ...يه ي ايران اروپا !!