مصاحبه اختصاصی مهربد با تورج شعبانخانی
تورج شعبانخانی آهنگساز و خواننده در 15 بهمن 1329 در تهران دیده به جهان گشوده است .
او از آهنگسازان صاحب سبک در موسیقی پاپ ایران و باعث شهرت و محبوبیت بسیاری از خوانندگان پاپ ایران زمین شده است . ترانه های آدمک - پروانه من - نازی نازکن - صدای بیشه - خونه خالی خونه غمگین - بهار بهار و بسیار ترانه های زیبای دیگر از آثار به یاد ماندنی و دلنشین او می باشد .
تورج شعبانخانی پسرخاله خانم سیمین غانم خواننده خوب و مسلط ایرانی می باشد .
او با خوش اخلاقی درخواست ما را برای یک مصاحبه اختصاصی و تلفنی پذیرفت .
در مصاحبه زیر برای ما از گذشته ها و دلگیری ها گفت از دوستی با مرحوم فریدون فروغی و فرهاد سخن به میان آورد . از احساس و نوع کار ناصر عبداللهی گفت . از سکوت هفده ساله و تحقیقات در موسیقی دنیا برایمان حرف ها زد .
در زیر آمده است و منتظر نظرات شما راجع به این مصاحبه و آقای شعبانخانی هستیم .WWW.NAHA.BLOGFA.COM متن مصاحبه اختصاصی مهربد مدیر وبلاگ موسیقی و نامداران به آدرس اینترنتی :
مهربد : وضعیت خانوادگی شما ( پدر - مادر - کل خانواده ) در رابطه با نوع تفکراتی که داشتند و تاثیر آن تفکرات بر روی پیشرفت شما چگونه بوده ؟
شعبانخانی : پدرم هفت تا بچه داشت که من بچه کوچکترینش بودم . سه تا برادر و سه تا خواهر که آن زمان به خاطر اینکه زودتر شوهر میکردند خواهر ها زود ازدواج کردند و به خانه بخت رفتند . از نظر سوادی در حد دیپلم و فوق دیپلم بودند .
برادرها هرکدام تخصص های خاص خودشان را دارند که در واقع من فقط توی برادر ها دنبال هنر و موسیقی رفتم .
مثلا یکی از آنها قاضی دادگستری بوده وسالها وکیل دادگستری هست .
پست های خیلی خوب داشته تو شرایطی زندگی میکنه که به اصطلاح همیشه خدمت کرده هم به مردم به فامیل به دوست آشنا در کل خانواده ما همه ما همین هستیم دوست داریم کمک کنیم به خصوص به هم میهنان به مردمی که هم میهن حساب میشوند هم نوع و هم میهن .
یه برادرم تخصصش توی کارهای نظامی و سرهنگ ژاندارمری بود . در واقع توی نوع خودش جزء افسرهای بسیار خوب که چندین تخصص داشت . یک برادرم هم که در ورزش خیلی صاحب نظر بود و مرد بزرگی تو ورزش بود که مربی خیلی از کشتی گیر ها یی که الانه در فدراسیون کشتی ایران همه این ها خودشون به استاد تبدیل شدند مثل استاد مهدی زاده - برزگر تمام این هایی که الان در راس هستند همه شاگردان برادرم بودند .
او دیپلمی دارد که از فیلا گرفته فیلا این دیپلم را بهش دادند که مثل دکترا می مونه دکترای ورزش که بسیار بسیار در سطح بالایی هست .من هم که چهارمین برادر بودم توی هنر هستم . من رشته فنی می خواندم ولی مهندسیم را نگرفتم . انصراف دادم و بیشتر چون کار آهنگسازی می کردم توی کار آهنگسازی پخته شدم حرفه ایی شدم کارهایم گل کرد و خواننده های زیادی تو دستم آمدن بالا و رشد کردند . دیگه من توی کار هنرچفت شدم و نتونستم از گردونه هنر خارج بشم .
مهربد : وضعیت تاهل - فرزند ؟
شعبانخانی : بله من یک فرزند دارم به اسم ایلیا که یک سال و نیمشه . با خانمم زندگی می کنم و خیلی راضی هستم . من دیر ازدواج کردم اما این خواست خدا بود .
مهربد : ساز تخصصی شما ؟
شعبانخانی : ساز تخصصی من گیتار بود البته قبل از اینکه گیتار بزنم یک مدت جاز می زدم درام می زدم چون بیشتر می خواندم برایم جاز زدن و خواندن سخت بود . برای همین رو آوردم به گیتار دیدم که بهترین سازی که میتونه یک خواننده داشته باشه برای صدایش یک سازی مثل گیتار یا پیانو سازهایی که بشه روی آنها آکورد گرفت . بعضی از سازها مثل سه تار این ها توی موسیقی ما اونیسون زده میشه یعنی همزمان ملودی زده میشه و زیر صدا گذاشته میشه کامل میشه . پیانو و گیتار به دلیل اینکه میشه روی آنها آکورد بگیری . با چند تا انگشت چند تا نت می گیری که یک هارمونی زیبا بهتون میده یا حالا آکوردهای به خصوص و مخصوص خودشان .
مصاحبه اختصاصی مهربد با تورج شعبانخانی
مهربد : موسیقی را از چه زمانی آغاز کردید و اصلا چه شد که جذب موسیقی شدید ؟
شعبانخانی : تا 16 - 17 سالگی خیلی سنگین ورزش میکردم قهرمان سوم آموزشگاه های کشور هم شدم تا حد قهرمانی جلو رفتم در همین رشته کشتی که برادرم استاد بود .
بعد از سن 16 سالگی رو آوردم به ساز و به کار موسیقی از همان زمان آهنگسازی را خیلی دوست داشتم . تو ذهنم خیلی ملودی ها ی زیبا خیلی نواهای زیبا نا خداگاه در حرکت بود .به خاطر همین من احساس کردم که آره من این ملودی ها را بهتره که بنویسمشون یا اینکه عرضه کنم . سن 16 - 17 سالگی شروع کردم . دو سالی گیتار زدم . چون میخواندم و می زدم یک مقداری توجه بیشتری به من شد .
تلویزیون ایران در آن زمان آگهی داده بود و من رسیده بودم به سن نوزده سالگی و آگهی که داده بودند یک سری خواننده می خواستن تربیت کنند برای سازمان رادیو و تلویزیون که اینها به صورت حرفه ایی رادیو و تلویزیون باشند . بعد من تو این کلاس شرکت کردم و خیلی از خواننده های بزرگ ایران مثل سیمین غانم - آقای هوشمند عقیلی - آقای حبیب - هنگامه اخوان و خیلی از خواننده های دیگر بودند . تو این کلاس آقای گودرزی که آواز ایرانی میخوانند و الان هم هستند حضور داشتند . خواننده های زیادی بودند که من هم توی این کلاس شرکت کردم دوره دو ساله بود . استاد حنانه خدا رحمتش کنه ایشان استاد حنانه استاد من بود . کسانی دیگر هم مثل خانم شادنوش - شهنی هم بودند منتهابیشتر چیزهایی که از حنانه خدا بیامرز یاد گرفتم همیشه یک حالت الگو برایم به وجود آورده بودند . بعد از سن 19 سالگی شروع کردم به آهنگسازی - برای اولین کار هم یک موسیقی فیلم گرفتم به اسم آدمک مال خسرو هریتاش خدا رحمتش کنه کارگردانی می کرد از آمریکا آمده بود . اولین کارش بود خیلی هم روی این کار حساب میکرد .
این فیلم را که قرارداد بستم صدایی میخواستن برای توی این فیلم که یک صدای خاص باشه و با قدرت زیاد و یک حالتی که صدا را بتونه در بیاره . با خدابیامرز فریدون فروغی با هم گروه داشتیم من هم گروه داشتم آن هم گروه داشت موزیسین هایی آن داشت موزیسین هایی من داشتم برنامه هایی آن می گرفت برنامه هایی من میگرفتم .من با گروه خودم بعضی وقت ها آن با گروه خودش . د.ست بودیم همدیگر را میدیدیم بعد برای این فیلم من فکر میکردم که صدای فریدون مناسبه که میتونه خیلی سر و صدا کنه میتونه این صدا با این ملودی ها همخوان بشه و خیلی زیبا بشه که پیشنهاد کردم و آن خدابیامرز هم اولین کارش بود یک پسر جوانی بود که هم سن و سال خودم که آمد تو این عرصه بعد از آدمک فیلم که آمد اکران گرفت خیلی موفق بود . بعد از آن دیگر کارهایم شروع شد .
دیگر خوانندگی ام فقط مال شعرهای خاص مثل شعرهای حافظ بود .بعد خوانندگی من به آن شکل بود آلبومی هم داده بودم بیرون به اسم خودم ولی کار اهنگسازی من به صورت جدی انجام می شد و خوانندگان زیادی شروع به کارکردن با من کردند .
ستار که از بدو شروع حرفه ایی و کاریش بود . ابی آن موقع ابی هم چند تا از کارهای خدابیامرز بابک بیات را خوانده بود . منتها خب کارش گل نکرده بود . با اینکه صداش خوب بود به اوج شهرت نرسیده بود . تا اینکه بعد به پست من خورد و من آمدم نازی ناز کن - کویر - صدای بیشه و کارهایی دادم بهش که سر و صدا کرد .
شش تا از کارهای مرجان مال من هست نوعی ملودی ترکی بود .خونه خالی خونه غمگین اسم شعر هاش الان یادم نیست ولی شعرهایی که قشنگ بود و اشعار گل کرد و مرجان به یک خواننده حرفه ایی تبدیل شد . تا زمان انقلاب چیزی حدود دویست تا ترانه من ساختم بعد از انقلاب هم حدود صد و خورده ایی تا الان شده . کار هایی که الان انجام شده حدودا 300 تا کار در مجموع از من باید بیرون باشه .
مهربد : شما به غیر از آهنگسازی شغل دیگری هم دارید ؟
شعبانخانی : من فقط آهنگسازی می کنم .
مهربد : تدریس چه طور ؟
شعبانخانی : نه من تدریس نمی کنم . چون وقتمون اجازه نمیده یک خواننده وقتی میاد با ما قرارداد می نویسه برای آلبوم 8 تا ترانه هست این هشت تا ترانه با صدای این آماتور باید تبدیل بشه به یک کار حرفه ایی . خیلی کار میبره خیلی زحمت داره و آن خواننده باید پخته بشه . فرصت واسه آدم اونجوری نمیذاره .
مهربد : شما تحصیلات دانشگاه علم و صنعت را نیمه کاره رها کردید . شما در آن زمان بر سر دوراهی قرار گرفتید . آیا انتخاب یکی از این دوراهی برای شما سخت نبود ؟ و چگونه از این دوراهی یکی را انتخاب کردید با چه فکر و اندیشه ایی یا تدبیری ؟
شعبانخانی : من زمانی توی این کار حرفه ایی شدم که بیشتر کارهای بازاری انجام میشد و مال یک تعداد معدودی آهنگساز بود که یکیشون من بودم . بیشتر کارها از اینها بود . ما در واقع خوراک بازار را انجام میدادیم . آن چیزی که لازم بود . بسیار بسیار پرکار یعنی تا آنجایی که امکان داشت سعی می کردیم . بعد تو این کار که آدم حرفه ایی بشه باید پشتش بگیره . حتما باید خیلی وقت بذاره . حتی باید یاد بگیره . من همیشه میگم من یک طلبم من همیشه می خوام یاد بگیرم .
هر آهنگی برای خودش فلسفه خودش را دارد . شما باید خلاقیت داشته باشید که یک چیزی را خلق کنی یک ملودی را خلق کنی. متاسفانه الان آهنگسازان جوان و بی تجربه یک مقدار جذب کار های فرنگی میشوند به اضافه اینکه زحمت نمی کشند . مثلا یک ربع می خواهد بشینه و یک آهنگ خیلی زیبا هم بسازه و در بیاره در صورتی که برای ما اینجوری نیست ما اولش دو سه روز با اشعار زندگی می کنیم .
باید نگاه کرد به پیشرفت یه ملودی ساختن شما از یک نقطه شروع می کنی و این را حجم می دهی . حجم بزرگش میکنی و همه چیز برایش در نظر میگیری .
مهربد : هفده سال سکوت هنری : این سکوت از چه زمانی آغاز شد و تا کی ادامه داشت ؟
شعبانخانی : از زمان انقلاب شروع شد و تا هفت سال پیش ادامه داشت .
بعد در فستیوال پاپ تلویزیون و ارشاد دعوت کردند و من آمدم .
مهربد : چرا این سکوت ؟
شعبانخانی : برای اینکه دعوت نکردند . من جزء آهنگسازانی بودم که تو این مملکت زحمت کشیدم و می توانستم بروم آنجا ودر آمریکا وضعم بسیار بسیار بهتر از اینجا باشه .
دلم شکسته بود . چون فکر میکردم من که موندم تو ایران موندم که زحمت بکشم موندم که برای مردم کار کنم نموندم که فقط وقتم کشته بشه . خب مسائل دگری هم بود : ما تو زمان جنگ کسانی را باید به خدمت میگرفتیم که در واقع آهنگساز جنگ و مناسبتی بودند . الان در حال حاضر داریم آهنگسازانی که فقط کارهای مناسبتی کار می کنند . کارهای آنچنانی منتها خط من یک مقدار مغایر و دور از این خط بود .
چون آن برنامه ریزی را برای خودم نکرده بودم که حتی بشینم و کار جنگ بسازم همش فکر میکردم دعوت کنند منتظر بودم که بخواهند .
مهربد : در همین دوران شما به مطالعه و تحقیق موسیقی در بسیاری از کشور ها پرداختید . کدام کشورها بودند و دنبال چه هدفی بودید و سرنخ شما در این مطالعات چه بود ؟
شعبانخانی : کشورهایی مثل انگلستان - فرانسه - آلمان - سوئیس می رفتم و کنسرت های اساتید را میدیدم چه ایرانی و چه فرنگی من در کل موسیقی را بین المللی میشناسم موسیقی که در تمام دنیا رخنه کرده یا اینکه ریشه کرده پایه داره . فقط به موسیقی خودمان نگاه نمی کنم چون اینجوری میبینم . اگر یک گروه خارجی می آمد و من دوستش داشتم میامد توی یک شهر اروپایی کنسرت بده من حتما میرفتم و برنامه را میدیدم .
مهربد : چه نتیجایی از این کار یا هدفتان گرفتید ؟
شعبانخانی : همان زمان که کار های من بیرون نمیامد به مدت هفده سال کار میکردم خوب پرس و جو میکردم خوب تحقیق میکردم خوب مینوشتم یه وقتهایی ملودی هایی که در اصل ریشه بود اینها را برای خودم مرور میکردم . هارمونی های زیبا را کار میکردم که از گوشم دور نشه تمام اینها وجود داشت منتها کار بیرون نمی آمد . آن زمانی که انقلاب شد و بعد جنگ شروع شد و بعد از تمام شدن جنگ من فکر می کنم که نود درصد بچه های ما این راه را رفتند .
مهربد : شما در زندگی شکست خوردید که بخواهید از نو یا از صفر شروع کنید ؟
شعبانخانی : من معنی شکست را نمی دانم و نمی دانم به چه چیز شکست میگویند ولی عقیده ام این ست که اگر آدم اعتقاد داشته باشه به چیزی یک قدرتی که ما اسمش را میذاریم خداوند عالم خدا هرجوری که برای آدم رقم بزنه آن اتفاق می افتد . پس اگر آدم یک وقت بیاید صد در صد احساس ضعف بکند یا احساس بدبختی بکند یا احساس شکست کند آن در اصل دور از خداست و دور از خداشناسی هست ما اعتقاد مان اینه که هرچیزی خداوند رقم بزنه برایمان اتفاق می افتد اگر که قرار است من این کار را بکنم حتما خداوند عالم میذاره جلوی پای آدم و پیش میاید .
مصاحبه اختصاصی مهربد با تورج شعبانخانی
مهربد : بازهم از فیلم آدمک - خسرو هریتاش برای اولین ساخته سینمایی خودش دنبال یک آهنگ ساز متفاوت با کاری متفاوت می گشت و بعد از آن همه وسواس و تحقیق در آن زمان آقای تورج شعبانخانی نوزده ساله را انتخاب می کند . آقای شعبانخانی هم واسه همین کار متفاوت به سراغ یک صدا و یک خواننده متفاوت به نام فریدون فروغی رفت . با این وسواس ها - تفاوت ها در چه چیزی باید پیدا میشد یا دیده میشد و بهتر گفته باشم شاید به نوعی حس میشد که نتیجه اش ماندگاری کل آن اثر باشد ؟ معیارهای انتخاب تفاوت ها برای شما در چه چیزی بوده ؟
شعبانخانی : من همانجوری که گفتم موسیقی را حالت بین المللی می بینم برای موسیقی یک خط نمی بینم . موسیقی کلا از یکجا بلند شده و در تمام جهان نقش بسته بنا به آن طبعش موسیقی را نگاه کرده و انجام داده . ما آن زمان که بچه بودیم کارهای روز اروپا و آمریکا را اجرا میکردیم من کارهای انگلیسی میخواندم و کارهای روز آتنور را البته قبل از اینکه ایرانی بخوانم یا حتی آهنگ بسازم . یک مدت آن کار مارا پخته کرد . فریدون هم چون با من و کنار من بود و برنامه ریزی هایش را می دیدم آن هم همینجو کارهای فرنگی میخواند کارهای خیلی قشنگ کارهای ریچارز - ویلتون پیچت و اینجور کارها . خب من هم کسی را میخواستم که موسیقی را بداند و بتواند این کا را انجام بدهد و نگاهش فقط توی تهران و ایران نباشه . من تمام کارهایم همینجوری هست یعنی شعر انگلیسی هم بذارید روی ملودی من آن جواب را میدهد حالا اروپا آمریکا اینور آنور هرجا و هر نوع یعنی عربی هم شما بگذارید روی ملودی های من همین جواب را به شما میدهد .
مهربد : آهنگ بهار بهار که هم خود شما خوانده اید و هم مرحوم ناصر عبداللهی با ترانه زیبایی از آقای محمد علی بهمنی آیا اینگونه که در نظر شما بوده توسط مرحوم عبداللهی اجرا شده ؟
شعبانخانی : نه خدا رحمتش کنه ناصر عبداللهی یک بچه بومی بود یک بچه ایی که از بندر عباس آمده بود . بسیار ساده بود . این کار طوری برایش اتفاق افتاد که حتی من مطمئنم روز اول به اینها گفته بود که من این به صدام نمیخوره نمیتونم درش بیارم ولی آنها به زور یعنی آن شرکتی که من کار را بهش دادم چون کار گل کرده بود می خواستن عبداللهی بخونه تا کارش گل کنه در صورتی که سبک عبداللهی نبود . این را براش اجبار کرده بودند .
مهربد : اصلا چی شد که این اثر ساخته و متولد شد ؟
شعبانخانی : آقای محمد علی بهمنی یک دوستی دیرینه با من داشت در گذشته ایشان کار میکردند و من هم کار میکردم ولی با هم کار نداشتیم که این اتفاق بعد از سالها افتاد بعد از انقلاب و پنج - شش سال پیش . زمانی که اشعار ایشان به دست من رسید ایشان را بعد از سالها ندیده بودم خیلی خوشم آمد دیدم دقیقا شعر همانی هست که من میخواهم . پنج تا ترانه بود که من از ایشان اجرا کردم یکیش هم همین بود توی آلبوم غزل ارائه شد .
مهربد : فکر شما برای انتخاب شعر چه دیدی بود ؟
شعبانخانی : من دنبال شعری می گردم که ترانه باشه صرفا شعر نباشه . شعر ترانه با اشعار دیگر فرق میکنه . اول در آن ریتم داره وزن و قافیه بسیار محکمی داره شرایطی هست که موقغیکه به زبان میاد به صورت آهنگ و زیبا ادا میشه شما اگر یک شعرقوی را بردارید و ملودی بذارید مثل یک ترانه نیست .
ترانه حتما باید ترانه باشه که ملودی بشینه و روش سوار بشه . بعضی ها ممکنه شعر قشنگ بگویند مثل شعر غزل قصیده و چیز های آنچنانی ولی تو ترانه نتونن کاری را انجام بدهند . شعرش باید طوری باشه که توی آن بافت ملودی قرار گرفته باشه و زیبا ادا بشه یعنی مخصوص همان کار باشه . در کل ترانه ساز با شاعر فرق می کند .
مهربد : شما دو آلبوم با صدای خودتان آماده پخش دارید . در جایی نوشته شده بود باعث تحول بزرگی در بازار موسیقی پاپ خواهند شد .
حال اینکه این تحول در این دو آلبوم چگونه تعریف شده و به چشم میخورد ؟ نوع ملودی ها تنظیم و یا علل دیگری واسه این تحول وجود دارد ؟
شعبانخانی : کلا من سعی میکنم کار نو بکنم کار جدید باشه و تنوع داشته باشه . تو این تعداد کاری که الان من دارم این حالت را در بازار فعلیدارد .
اگر بیاد فرقی میکنه با چیزهای دیگری که موجود هست . من یکی از این ترانه ها را برای اینکه بیاد دستم که کجای کارم توی یک آلبوم شرکت پیغام سحر زد که این آلبوم هشت نه تا کار متفاوت با حضور کسانی مثل اصفهانی و عصار و اینها داشت که کار من هم وجود داشت . تمام دوستان من که این آلبوم را شنیدن که صدای تمام خواننده ها بود .آن یک دانه ترانه براشون یک داستان دیگری بود .
شروعش میگه : (( ستاره با چشمکات ماه ماهون با نگات من بی تو بهار بی تو )) آن در آلبوم با تمام کارها متفاوت بود به این دلیل میگویم که این کار ها بیاد یک تفاوت با تمام کارها داره .
مهربد : بیشترین سختی که در زندگی داشتید ؟
شعبانخانی : همان مسئله کار نکردنم بود . همان سکوت مردم می خواستن هرجا می رفتم همه طالب بودند همه از من گله و شکایت میکردند که شما اصلا داری به مردم خیانت می کنی . بعضی از دوستان اصلا خودشان همین شکلی هستن.
خیلی بدجور عنوان می کردند . همان زمان من بزرگترین ناراحتی را می کشیدم بدترین شکست را آن را میدانم که آدم نتواند کار بکند .
مهربد : آهنگسازی بر روی پیام های بازرگانی از نگاه شما ؟
آن هم کار مخصوص خودش را دارد و با کارهای آهنگسازی دیگر فرق میکند . کسی که این کار را می کند باید یک موسیقدان قوی باشد که توی چند ثانیه حرفش را به کرسی بنشاند . موسیقی اینقدر باید زیبا باشه که بتونه کار را انجام بده آن کار تبلیغاتی هست . آن کار یک کار به خصوصی هست که من هیچ وقت انجام ندادم چون اصلا خط من فرق می کنه به پستم خورده ولی انجام ندادم .
البته موسیقی تئاتر فرق میمنه . من موسیقی تئاتر را دست دارم چون به صورت زنده اجرا کردم سالها پیش هم با آقای فخیم زاده این کار را کردیم . این کار کار زیبای ست و در خط من هم هست .
مهربد : ناصر عبداللهی با چه حسی گیتار می نواخت ؟ با چه حسی می خواند ؟
شعبانخانی : عبداللهی به عقیده من بسیار بسیار با حاحساس بود کارش خوب انجام میداد از آن بچه های با حس بود و این را نشان داد و کارهایی هم که کرده کارهایی نیست که اینقدر ضعیف باشه که تو بازار فاصله داشته باشه . با اینکه نو بود و تازه شروع کرده بود . به هر حال حرفش را به کرسی نشاند .
مهربد : مرحوم فریدون فروغی چه فکر یا خط فکری در کل زندگی داشت ؟ نگاهش به زندگی چگونه بود ؟
شعبانخانی : مثل همه نگاهش در زندگی مثل همه بود . یکی از کسانی که خیلی دوست داشت ومریدش بود فرهاد بود .
فرهاد خواننده خدابیامرز با من دوست صمیمی بود و خیلی همدیگر را میدیدیم . هر دفعه فریدون به من میگفت به فرهاد سلام برسون و بگو دوستش دارم . خیلی احترام میگذاشت و خط او راه هم همیشه دنبال می کرد .
یک آدمی بود که سعی می کرد متفاووت باشه سعی می کرد خوب باشه .
---------------------------------------------------------------------------------------
در پایان مصاحبه من از آقای تورج شعبانخانی که با خوش اخلاقی لطف کردند و قبول زحمت برای اینکه با ما و مخاطبان ما همراه شدند و نگاه تازه ایی را نشان دادند بسیار تشکر و قدردانی می کنم و امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق تر از همیشه باشند .
----------------------------------------------------------------
قابل توجه دوستداران آقای شعبانخانی به زودی وبلاگ اختصاصی طرفداران و ارتباط راحت و آسان با ایشان به مدیریت مهربد راه اندازی خواهد شد .
منتظر نظرات شما راجع به این مصاحبه و آقای شعبانخانی هستیم .