حضرت فاطمه سلام الله عليها در حالي كه گريه ميكرد، ميفرمود:
«پروردگارا ! از هجران و فقدان پيامبر(ص) ، رسول و برگزيدهات به تو شكايت ميكنيم و از بازگشت امتش از ما، و از ندادن حقمان،
همان حقي كه تو در كتابت كه بر پيامبر مرسلت فرستادي، براي ما قرار داده بودي.»
عمر گفت:
«اي فاطمه! حماقت زنانه را از خود دور كن. همانا كه خداوند براي شما نبوت و خلافت را جمع نكرده است!» (18)
عمر فرياد ميكشيد:
«احرقوا دارها بمن فيها» : خانه ی فاطمه را با هر كه در آن است، آتش بزنيد! (19)
فاطمه سلام الله عليها با بلندترين صدايش فرياد ميزد:
« اي پدر، اي رسول خدا … »(20)
زهرا جان! اي دردانهي هستي و ناموس خداوندي! تو چه ديدي كه در ميان جماعتي همگي نامحرم و ناپاك، با صدايي بلند، پدر را خواندي؟
و اين ضجهاي ست كه با وجود تمام مظلوميت تو و سنگيني كلامت بر ما رسيده است؛
و علي علیه السلام چهها ديده است كه ما گاهگاهي گوشهاي از آه دلش را در دعاهايش ميشنويم: (21)
«پروردگارا! دو بت قريش و دو جبت آن را لعنت كن و خداوندا آن دو را لعنت كن و همچنين ياران آن دو؛ كه آن دو نفر خانهي نبوت را خراب كردند
و درش را بستندو سقفش را ويران كردند.»
و ما در انتظار آن منتظريم تا قيام كند و آن گونه كه امام صادق علیه السلام فرمودند با همان هيزمهايي كه جمع شده بود
تا با آن علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را آتش زنند، خود به چنين عاقبتي گرفتار آيند. (22)
[size=2]
* شايان ذكر است كه اين مقاله، فقط برخي احاديث را كه در مورد «تهديد» عليه حضرت فاطمه و خاندان ايشان عليهم السلام، پس از رحلت پيامبر صلوات الله عليه و آله بوده، مورد بررسي قرار داده است
و ان شاءالله اصل مطلب به آتش كشيدن خانهي فاطمهي زهرا _ بيت نبوت و امامت _ در قسمت بعد ارائه خواهد شد .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(1) شعر هند دختر اثاثة بن عبدالمطلب كه حضرت زهرا سلام الله عليها در خطبهي فدك خواندند .
(2) بحار،ج 28، ص 298:«… وانه لانستقيم لنا امر حتي تقتله فخلني آتيك برأسه .»
(3) انساب الاشراف ،ج 1، ص 587-العقدالفريد، ج4،ص 259:أخرجهم و إن أبوا فقاتلهم ؛إئتني به باعنف العنف .
(4) تفسير عياشي،ج 2، ص 66- اختصاص مفيد، ص 186: «… فاجافت الباب و اغلقته .»
(5) الغدير، ج 7،صص 77و78- دلائل الصدق ،ج 3، ص 87 به نقل از ابن قتيبه ،الامة و السياسة،ج 1، ص 30- تاريخ يعقوبي،ج 2،ص 105-
اعلام النساء، ج 4،ص 114 –السقيفة والخلافة، عبدالفتاح عبدالمقصود ص 14: « … و قال والذي نفس عمر بيده لتخرجن او لا حرقنها علي من فيها
فقيل له يا ابا حفص ان فيها فاطمه فقال و إن .»
(6) تفسيرالعياشي، ج 2،ص 67-الاختصاص ،ص 186:« هي لا تشك ان لا يدخل عليها الا باذنها »
(7) نهج الحق ص 271و272- تاريخ ابي الفداء، ج 1،ص 165: «… أجئت لتحرق دارها؟ »
(8) نهج الحق ص 271و272 به نقل از غرر ابن خزرانه به نقل از زيد بن اسلم _ يكي از همراهان عمر در واقعهي خانه _ تاريخ بعقوبي ،ج 2،ص 105-
تاريخ ابن شحنه درحاشيه «الكامل»، ج7، ص 164: «… فقالت فاطمه: تحرق علي ولدي ؟ فقال: اي والله ، او ليخرجن و ليبايعن .»
(10)