نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: حضرت زهرا (سلام الله علیها) در کلام مفكرين

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile حضرت زهرا (سلام الله علیها) در کلام مفكرين

    بانوى اسلام از ديدگاه سليمان كتانى انديشمند مسيحى


    درباره‏ى شخصيت ممتاز زهراى اطهر (س)، گفتارها و نوشتارها و اظهارنظرها، چه از دوست و چه از دشمن- به ويژه دشمن دانا و با انصاف- بسيار فراوان است. در جهان انديشه و علم و پژوهش، وجود ذيجود فاطمه (ع)، محور برخورد آراء و افكار گوناگون گرديده و ميدان‏هاى گسترده‏اى را براى قلم‏فرسايى‏هاى پرشور ايجاد كرده است.
    هم‏اكنون كه نگارنده، مشغول تنظيم اين بخش از گفتارهاى كتاب حاضر است، دهها كتاب مختلف، از نويسندگان و متفكران اطراف و اكناف جهان را پيش روى خود دارد، كه در فصل فصل هر كدام از اين كتب و رسالات، شخصيت و زندگى پربار و افتخارآميز آن حضرت، از ابعاد مختلف مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.

    از آنجا كه نقل و بررسى مجموع آن گفته‏ها و نوشته‏ها، در اين مجال اندك به هيچ وجه ممكن و ميسر نيست، ناگزير سعى مى‏شود كه در اين فصل كتاب، برخى از نقطه‏نظرهاى چند تن از انبوه نويسندگان و متفكران مختلف، به اختصار نقل و بازگويى شود. با اين اميد كه خوانندگان اين نوشتار، تنها با مختصرى از بازتاب عظمت روح و شموخ مقام علمى و معنوى و مذهبى آن بانوى بزرگ اسلام، در جهان تحقيق و نگارش آشنا شوند، و انعكاس نيمرخ آن چهره‏ى درخشان را در آئينه‏ى كتابها و رسالات نظاره كنند. در اين بخش، نخست قسمتى از آراى دانشمندان غير اسلامى بازگو مى‏شود و سپس آرا و نظرات مشاهير صاحبنظران اسلامى منعكس مى‏گردد.

    نخست از يك نويسنده و شاعر و اديب مسيحى به نام «سليمان كتانى» كه داراى تأليفات مشهور و موفقى در چهره‏نگارى شخصيتهاى اسلامى است، مطلب را آغاز مى‏كنيم.
    براى آشنايى با وى لازم به تذكر است كه: چند سال قبل، كتابخانه‏ى عربى اسلامى در نجف اشرف، مسابقه‏اى در ميان عموم نويسندگان عرب ترتيب داد، تا درباره‏ى شخصيت والا و ممتاز مولاى متقيان على بن ابيطالب (ع) قلمفرسايى كنند. در آن مسابقه، نويسنده‏ى چيره‏دست لبنانى، و اديب و شاعر صاحب انصاف نصرانى، آقاى سليمان كتانى، با نوشتن كتابى تحت عنوان «الإمام على نبراس و متراس» شركت جست. پس از بررسى تمام كتب و آثار شركت داده شده در مسابقه، كتاب سليمان كتانى مقام نخست را به دست آورد و نويسنده مزبور برنده‏ى جايزه‏ى اول شد.

    بار دوم، همان كتابخانه، نگارش كتابى را در مورد شخصيت درخشان بانوى بزرگ اسلام، فاطمه زهرا (ع) به مسابقه گذاشت و نويسندگان و محققان و شخصيت‏هاى علمى و ادبى متعددى در اين مسابقه شركت جستند. اين بار نيز نويسنده‏ى مسيحى نامبرده با نوشتن كتابى تحت عنوان «فاطمة الزهرا، وترٌ فى غمدٍ» (فاطمه زهرا، زهى در نيام) مقام نخست را به خود اختصاص داد و برنده‏ى جايزه شد.
    گرچه در اين گزينش‏ها، در مرحله‏ى اول احتمال تشويق كردن يك فرد مسيحى كه در عالم مسايل اسلامى به تحقيق و نگارش پرداخته است بى‏وجه نيست.

    و باز گرچه همين امر، در صورتى كه نوشته‏هاى شركت‏كنندگان در مسابقه در سطح مساوى و برابر قرار داشته باشند، خود مى‏تواند مجوز برنده شدن يك فرد مسيحى در مسابقه باشد، ولى با مطالعه‏ى كتاب مزبور روشن مى‏شود كه اين حد اطلاعات و آگاهى و اين شور و حماسه قابل تحسين است كه يك فرد بيگانه و خارج از اسلام، آنچنان از غناى فرهنگى و ادبى و احساسى و عاطفى سرشار باشد كه در مورد يك شخصيت اسلامى كتاب بنويسد، و در جمع نويسندگان مسلمان شركت جويد و عرض وجود كند و تا حدود زيادى هم به حقيقت مطلب برسد.

    لذا اگر كتاب او حائز مقام اول و برنده‏ى جايزه مى‏گردد، جاى حرفى و بحثى نيست، چرا كه شخصيت زهرا اطهر (ع) يك شخصيت جهانى و الهى است كه عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلمفرسايى دارند، و سخن دوست را، از هر زبان و قلمى كه انسان بشنود و بخواند، زيبا و پسنديده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الأعداء» خواهد بود. امروزه كه شخصيت جميله بوپاشاها، اينديرا گاندى‏ها، فلورانس‏ها، اليزابت‏ها و بنت‏الهدى‏ها و نظاير آن در سطح وسيعى از جهان مورد تجزيه و تحليل قرار مى‏گيرد، آيا جا ندارد كه شخصيت فوق‏العاده والاى اين بانوى بزرگ اسلامى در عرصه‏ى جهانى مورد معرفى و شناسايى قرار گيرد؟
    نويسنده‏ى مورد بحث، درباره‏ى شخصيت زهرا، شعر و حماس به كار مى‏برد، سمفونى احساساتش اوج مى‏گيرد و بهترين شورها و عواطف شاعرانه را نثار او مى‏كند...

    او در آغاز كتابش مى‏نويسد: «فاطمه‏ى زهرا (ع) مقامى والاتر از آن دارد كه سندهاى تاريخى و روايتى به سوى او اشاره كنند، و گرامى‏تر از آن است كه شرح حال گونه‏ها به جانب وى راهنما باشند. فاطمه (عليهاالسلام) را همين چهارچوب كافى است كه: وى دختر محمد (ص) و همسر على (ع) و مادر حسن و حسين (ع) و بزرگ بانوى جهان است». (1)

    و در پايان كتابش مى‏گويد: «فاطمه، اى دخت مصطفى! اى روشن‏ترين چهره‏اى كه زمين را بر روى دو كتف خود بلند كرد، تو جز دو نوبت براى زمين لبخند نزدى: يك بار در سيماى پدر، آن دم كه در بستر آرميده بود و تو را مژده‏ى قرب وصل مى‏داد لبخند زدى. و لبخندى ديگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو مى‏گرديد كه جان بر لب داشتى و واپسين دم خويش را فروفرستادى... تو هميشه با محبت زيست كردى، تو با پاكى و پاكدامنى زيستى، براى پاكيزه‏ترين مادرى كه دو ريحانه زادى و پروردى و بر قامت آن دو جامه‏اى از خز بخشندگى پوشاندى...

    تو زمين را همراه با لبخندى استهزاآميز رها كردى و به ابديت پيوستى، اى دختر پيامبر! اى همسر على! اى مادر حسن و حسين، و اى بزرگ بانوى بانوان همه جهانها و اعصار» (2)و باز در جاى ديگر مى‏نويسد: «قهرمانى نيرويى نيست كه مستند به تن و بازو باشد، يا مستند به تاج و تخت، بلكه قهرمانى چيزى است كه منطق عقل، رشد و فهم را به كار گيرد، آنگاه هدف‏ها را تعيين كند و برنامه را ترسيم نمايد. و قهرمانى زهرا، چيزى جز اين معنى بزرگ نبود. از اين رو از هر چه عامل روشنايى ديگران مى‏شد بهره گرفت، بى آنكه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهاى لاغر و نحيف وى در اين خواست از مؤثر باشد». (3)

    لوئى ماسينيون محقق فرانسوى

    مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوى، لويى ماسينيون كه مدتى از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمه‏ى زهرا (عليهاالسلام) ساخته، در زمينه‏ى شناخت آن حضرت، با گام‏هاى تحقيق پيش رفته و تلاش و كوشش بسيار به عمل آورده است. وى رساله‏ى محققانه‏اى در مورد مباهله‏ى مسيحيان «نجران» با پيامبر اسلام، كه در سال دهم هجرى در مدينه صورت گرفت، نوشته كه در آن نكته‏هاى جالب توجه فراوانى مطرح شده است. در آن رساله مى‏گويد:

    «اوراد و دعاهاى ابراهيم (ع) از وجود دوازده نور كه منشعب از فاطمه هستند خبر مى‏دهد... تورات موسى از آمدن محمد (ص) و دختر پربركت او، و دو آقازاده به مانند اسماعيل و اسحق (حسن و حسين) نويد مى‏دهد...
    و انجيل‏هاى عيسى (ع) از آمدن احمد (ص) نويد مى‏دهد، و نيز بشارت مى‏دهد كه دختر پربركتى خواهد داشت كه دو پسر به دنيا مى‏آورد...» (4)


    پی نوشتها:
    ========
    1ـ كتاب «فاطمة الزهراء وترٌ فى غمد»، پيشگفتار، ص 3.
    2ـ ص 205 ترجمه‏ى همان كتاب.
    3ـ ص 211 همان ترجمه.
    4ـ شخصيات قلقه عبدالرحمن بدوى و ضميمه‏ى آن «المباهله» تأليف لويى ماسينيون چاپ ميلان به سال 1944، ص 179.

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    بيان احمد بن حنبل

    احمد بن حنبل امام و پيشواى فقه اهل سنت، در جزء سوم مسند خود، با اسناد خاص خويش از مالك بن انس نقل كرده است:
    «شش ماه بود كه پيامبر اسلام، هر روز هنگامى كه به نماز صبح مى‏رفتند، از درب خانه‏ى فاطمه عبور مى‏كردند و مى‏فرمودند: «نماز! نماز! اى اهل‏بيت»... و آنگاه آيه‏ى «انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» را تلاوت مى‏فرمودند».

    بيان مسلم در كتاب صحيح

    مسلم بن حجاج قشيرى (م 261 ه) يكى از ارباب صحاح شش‏گانه در صحيح معروف خود مى‏گويد: «فاطمه پاره‏ى تن پيامبر است. پيامبر را مى‏رنجاند كسى كه او را رنجانده باشد و پيامبر را خوشحال مى‏سازد كسى كه زهرا را خوشحال كرده باشد».

    بيان ترمذى در كتاب صحيح

    ترمذى، يكى ديگر از ارباب سنن در صحيح خود در اين باره مى‏گويد: «از عايشه سؤال شد كدام يك از مردم، محبوب‏ترين افراد در نزد رسول خدا بودند؟ گفت: فاطمه، پرسيده شد: از مردان؟ گفت: همسرش على». (1)

    بيان بخارى در كتاب صحيح

    بخارى، ابوعبداللَّه محمد بن اسماعيل در صحيح معروف خود، جزء پنجم، ص 17 باب فضائل صحابه (چاپ مكه به سال 1376) با سندهاى خاص خود نقل مى‏كند كه پيامبر اسلام فرمودند:
    «فاطمه پاره‏ى تن من است. هر آن كس كه او را به غضب وادارد مرا خشمناك ساخته است».

    بخارى در موارد متعددى از كتاب خود، از جمله در ج 3 ص 146 و در جزء چهارم ص 203 نقل مى‏كند كه پيامبر اسلام فرمود: فاطمه پاره‏ى تن من است، هر آن كس كه او را به غضب وادارد مرا ناخشنود كرده است».
    و در جزء پنجم ص 20 مى‏گويد: «فاطمه بانوى زنان بهشتى است».

    بيان ابن داود صاحب سنن ابن‏داود

    ابوداود، سليمان بن طيالسى سنن معروف خود مى‏گويد:
    «على بن ابى‏طالب فرمودند: آيا نمى‏خواهى كه از خودم و از فاطمه دختر پيامبر اسلام بگويم؟
    او با آنكه عزيزترين فرد در نزد پيامبر اسلام بود، در منزل من از فرط دستاس كشيدن (چرخاندن آسياب دستى) دستش زخمى شد، و از فرط حمل آب با كوزه شانه‏اش متألم گرديد، و از جارو كشيدن و نظافت خانه لباس‏هايش كهنه شد. شنيديم كه خدمتگزارانى پيش رسول خدا هستند. فاطمه به سراغ پدر رفت تا كمكى از او دريافت كند و يكى از ان خدمتگزاران را براى كمك در كارهاى خانه از پدر بخواهد. ولى وقتى كه به حضور پدر رسيده بود، با جوانانى در آنجا برخورد كرده و از فرط حجب و حيا خجالت كشيده بود درخواست خود را بازگو كند، و بدون ابراز مطلب بازگشته بود» (2)

    پی نوشتها:
    ========
    1 ـ الاسلام والشيعة محمود شهابى.
    2ـ سنن ابى‏داود، ج 2، ص 334.

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •