صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 40

موضوع: !!? نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين (عليه السلام) ؟!!

  1. #21
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض


    6 - قتل و كشتار


    از ديگر برنامه هاى ابن زياد در شهر كوفه، به شهادت رساندن بزرگان شيعيان واقعى و مواليان اهل بيت عليهم السلام بود،

    او همانند پدرش زياد بن ابيه، اين برنامه را اجرا مى كرد.

    در ادامه به معرفی چند تن از شیعیان واقعی که به دست ابن زیاد پیش از واقعه کربلا به قتل رسیدند خواهیم پرداخت .



    1 . ميثم تمّار

    ميثم تمّار از كسانى است كه به دست ابن زياد به شهادت رسيده است.

    جريان ميثم و اين كه حضرت امير مؤمنان على عليه السلام كيفيت شهادتش را به او خبر داده بودند، از وقايع جالب، عجيب و شنيدنى است.

    نوشته اند: حبيب بن مظاهر از كيفيت شهادت ميثم باخبر بوده و عجيب تر اين كه رشيد هجرى نيز از احوال هر دو نفر اطّلاع داشته است.



    در كتاب رجال كشى اين گونه آمده است:



      • روزى حبيب بن مظاهر و ميثم تمّار با هم ملاقات مى نمايند و به يك ديگر از اتّفاقاتى كه برايشان در آينده پيش مى آيد، خبر مى دهند.

        ميثم به حبيب مى گويد: تو را به اين كيفيت به شهادت مى رسانند.

        حبيب هم به ميثم مى گويد: تو را به اين صورت شهيد مى كنند.

        وقتى اين دو نفر از هم جدا مى شوند، رشيد هجرى مى رسد و از مردم مى پرسد: اين دو نفرى كه با هم صحبت مى كردند، كجا رفتند؟

        مردم گفتند: اين دو نفر حرف هاى عجيبى مى زدند.

        پرسيد: چه مى گفتند؟

        آنانى كه شنيده بودند، به رشيد منتقل كردند.

        رشيد در ادامه گفت: اين دو نفر قسمتى از واقعه را كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده اند، نگفته اند و ميثم اين قسمت را

        فراموش كرده كه براى آوردن سر حبيب به كوفه، فلان مقدار درهم جايزه قرار مى دهند.1






    آرى، چنين افرادى در كوفه وجود داشتند، امّا تعدادشان به تعداد انگشتان دو دست هم نمى رسد; افرادى كه اسرارى اين گونه را

    از اميرالمؤمنين (عليه السلام) شنيده اند و براى هم ديگر تعريف كرده اند و به هم بشارت داده اند.



    آرى، به راستى آن شيعيان واقعى اين گونه براى شهادت آماده بودند.




    سؤال اين جاست كه شمار چنين افراد و جان بركفانى كه به واسطه زياد بن ابيه و عبيداللّه بن زياد به قتل رسيدند، چه اندازه بوده است؟


    ابن حجر عسقلانى درباره ميثم تمّار مى نويسد:



      • ميثم در سال آخر عمرش به مكّه مشرف شد و در مدينه خدمت اُمّ سلمه ، همسر رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله رسيد

        و گفت و گويى ميان ايشان صورت گرفت.

        وقتى او به كوفه برگشت و دست گير و زندانى شد، به مختار ثقفى كه او نيز در زندان بود، اين گونه مى گويد:

        « إنّك ستفلت وتخرج ثائراً بدم الحسين فتقتل هذا الّذي يريد أن يقتلك » 2

        « تو به زودى آزاد خواهى شد و از مرگ نجات مى يابى و انتقام خون حسين عليه السلام را از كسانى كه قصد جان تو را

        كرده اند خواهى گرفت. »

        همين سخن به واقعيت پيوست. ميثم به شهادت رسيد و مختار تا بعد از واقعه كربلا در زندان بود.








    ___________________________

    1 . رجال كشى: 1 / 292.
    2 . الارشاد: 1 / 324، الاصابه: 6 / 250.


  2. #22
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض



    2 . عبيداللّه بن عمرو بن عزيز كندى


    از اين جا معلوم مى شود كه شخصيت هايى در كوفه زندانى بودند.

    از جمله آنان عبيداللّه بن عمرو بن عزيز كندى است كه او را به قتل رساندند.



    ــ در شرح حال عبيداللّه بن عمرو مى نويسند:

    « فارساً شجاعاً كوفياً من الشيعة، وشهد مع أميرالمومنين علي عليه السلام مشاهده كلّها، وكان من الّذين بايعوا مسلماً
    ويأخذ البيعة من أهل الكوفة للحسين عليه السلام هو ومسلم بن عوسجة »
    1

    « او سواركارى شجاع و از شيعيان كوفه بود و در همه جنگ هاى اميرالمؤمنين عليه السلام ملازم ركاب آن حضرت بود.
    او از كسانى بود كه در كوفه، با مسلم بيعت نمود. وى براى سيّدالشهداء عليه السلام به همراه مسلم بن عوسجه از مردم بيعت مى گرفت. »




    پيش تر گذشت كه نعمان بن بشير والى كوفه طبق نقشه، پيروان حضرت مسلم عليه السلام را آزاد گذاشت

    و اين افراد به صورت علنى به فعاليت مشغول شدند تا اين كه بعد از نعمان و در زمان سرپرستى ابن زياد،

    حصين بن نمير رئيس پليس، عبيداللّه كندى را دست گير و به نزد ابن زياد برد.

    به او گفتند: تو رئيس قبيله « كُنده » و « ربيعه » هستى؟

    گفت: آرى.

    ابن زياد فرمان داد كه او را به قتل برسانند. 2




    ___________________________

    1 . الاخبار الطوال: 238.
    2 . تاريخ طبرى: 4 / 275، مقاتل الطالبيين: 70، الاخبار الطوال: 238.

  3. #23
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    .

    3 . عبيداللّه بن حارث بن نوفل هَمْدانى

    عبيداللّه بن حارث همدانى از شيعيانى است كه به دستور ابن زياد شهيد شد.

    او از صحابه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله بود و در جنگ صفّين همراه اميرالمؤمنين عليه السلام بوده است.

    نقش او را در حادثه كربلا اين گونه نگاشته اند:

    كان يأخذ البيعة من أهل الكوفة للحسين عليه السلام;

    او از مردم كوفه براى امام حسين عليه السلام بيعت مى گرفت.

    كثير بن شهاب او را دست گير و نزد ابن زياد برد و از او سؤالاتى كردند كه آيا تو با مسلم بيعت كرده اى؟

    گفت: آرى!

    ـ براى حسين بيعت جمع مى كردى؟

    گفت: آرى!

    ابن زياد دستور داد او را در مقابل چشمان قبيله اش گردن بزنند(!) 1


    وقتى رئيس قبيله اى را در برابر ديدگان افراد آن قبيله گردن بزنند و به قتل برسانند،

    با توجّه به اين اختناق ها، شدّت ها و نظارت ها، يا ديگر آن قبيله جايى براى حركت كردن خواهند داشت؟


    آرى، اين شيوه را خالد بن وليد نيز با مالك بن نُويره و قبيله او انجام داد.




    _________________________

    1 . تاريخ طبرى: 4 / 286، مقتل الحسين عليه السلام: 61.

  4. #24
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض



    4 . عبدالأعلى بن يزيد كلبى عليمى

    از افراد ديگرى كه در شهر كوفه به دست ابن زياد به شهادت رسيد، عبدالاعلى كلبى است.


    در توصيف او مى نويسند:

    « كان فارساً شجاعاً قارئاً، من الشيعة كوفياً، وكان هو وحبيب بن مظاهر الأسدي يأخذان البيعة من أهل الكوفة للحسين عليه السلام » 1

    « او تك سوار شجاع و قارى قرآن از شيعيان كوفه بود; كسى كه به همراه حبيب بن مظاهر، از اهل كوفه براى سيدالشهداء عليه السلام بيعت مى گرفتند.»


    كثير بن شهاب او را دست گير كرد.

    وقتى حضرت مسلم عليه السلام را شهيد كردند، ابن زياد، عبدالاعلى را احضار و دستور قتل او را صادر نمود.



    ____________________________

    1 . تاريخ طبرى: 4 / 284، مقتل الحسين عليه السلام: 57.

  5. #25
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض


    5 . عبّاس بن جعده جدلى

    از جمله شخصيت هايى كه حضرت مسلم عليه السلام در كوفه به رياست چند قبيله منصوب نموده بود، عباس بن جعده است.



    تاريخ نگاران در شرح حال او مى نويسند:

    « كان من الشيعة الّذين بايعوا مسلم بن عقيل رضي اللّه عنه في الكوفة ومن المخلصين

    في الولاء لأهل البيت عليهم السلام، وكان يأخذ البيعة من الناس للحسين بن علي عليهما السلام »


    « او از شيعيانى بود كه در كوفه با مسلم بن عقيل بيعت كرد و جزء ارادتمندان واقعى اهل بيت عليهم السلام بود.

    او از مردم براى حسين بن على عليهما السلام، بيعت مى گرفت.»






    عبّاس جدلى توسّط محمد بن اشعث كندى كه از خوارج و فرماندهان لشكر عمر بن سعد در كربلا بود، دست گير شد

    و پس از شهادت حضرت مسلم عليه السلام او را نيز به دستور ابن زياد به شهادت رساندند.1




    _____________________

    1 . تاريخ طبرى: 4 / 275، مقتل الحسين عليه السلام ابى مخنف: 42.

  6. #26
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض



    6 . عمارة بن صلخب ازدى

    شخصيت ديگر از شيعيان كوفه، عمارة بن ازدى بود.

    او مردى شجاع و از بيعت كنندگان با جناب مسلم عليه السلام به شمار مى رفت و از مردم كوفه براى امام حسين عليه السلام بيعت مى گرفت.



    محمّد بن اشعث او را دست گير كرد.

    ابن زياد فرمان داد تا او را در ميان چشم اهل قبيله اش به قتل برسانند.1




    _______________________

    1 . مقتل الحسين عليه السلام ابى مخنف: 44 و 58، تاريخ طبرى: 4 / 276 و 285.


  7. #27
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    .


    7 - زندانى كردن شيعيان




    يكى ديگر از اقدامات ابن زياد در كوفه زندانى كردن شيعيان بود.

    در ميان زندانيان افرادى چون مختار ، حارث اعور همدانى ، سليمان بن صُرد و همراه او مثل مسيّب بن نجبه ، رفاعة بن شداد بودند.

    در اين اسامى دقت كنيد!




    ـ طبرى مى نويسد: ابن زياد در نامه اى به يزيد مى نويسد:

    « وما تركت لكم ذا ظنّة أخافه عليكم إلاّ وهو في سجنكم » 1

    كسى را كه احتمال مى دادم بر ضدّ شما حركتى بكند و قيامى صورت دهد، باقى نگذاشتم، مگر اين كه در زندان شما به سر مى برد .






    با تمام اين اوصاف، روشن مى شود كه بزرگان شيعيان كجا بودند و چه شدند.

    آيا با وجود اين، مى توان ادّعا كرد و گفت كه سران شيعيان، خود در قتل سيّدالشهداء عليه السلام شريك بودند

    يا آن كه خود شيعيان از آن حضرت دعوت كردند و بعد آن بزرگوار را به قتل رساندند؟






    آرى، ابن زياد والى بصره بنا به دستور معاويه با حفظ سمت قبلى، والى كوفه شد.

    وى بعد از واقعه كربلا به سوى شام حركت كرد، پس از گذشت چهار يا پنج سال حادثه كربلا گروهى به رهبرى
    سليمان بن صرد ظاهر شدند

    و حصين بن نمير، ابن زياد و يارانش را به قتل رساندند.






    ــ نوشته اند: ابن زياد در همان واقعه اين گونه اظهار كرد:

    كنت أقول: ليتني كنت أخرجت أهل السجن فضربت أعناقهم 2

    هميشه مى گفتم: اى كاش در آن زمان زندانيان را از زندان بيرون مى آوردم و گردن مى زدم.




    به راستى ابن زياد آرزوى مرگ چه كسانى را داشت؟

    آرى، همان افرادى كه در زندان بودند، اكنون به عنوان انتقام و خون خواهىِ داستان كربلا و عاشورا قيام كرده اند و ابن زياد مأمور بود با آنان بجنگد.

    ابن زياد عدّه اى از زندانيان را به قتل رسانده بود; بعضى از آنان را آزاد كرد و افرادى را نيز كه فرار كرده بودند، تعقيب كرد.

    او پس از گذشت چند سال كه
    سليمان بن صرد، مختار ثقفى و ديگران به جنگ با اهل شام و قاتلان سيّدالشهداء عليه السلام رفته اند،

    آرزو مى كرد كه اى كاش اين زندانيان را در همان زندان مى كشت.

    بدين وسيله، چند سال پس از واقعه عاشورا ابن زياد و يارانش به قتل رسيدند و عده اى را نيز خود مختار به قتل رسانيد.





    _________________________

    1 . تاريخ طبرى: 5 / 504.
    2 . تاريخ طبرى: 5 / 523.



  8. #28
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض


    نگاهى به شخصيت « سليمان بن صرد» از ديدگاه اهل سنّت


    سليمان شخصيت والايى نزد اهل سنّت دارد.

    در كتاب هايى كه به شرح حال صحابه رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله مى پردازند، شرح حال سليمان را بسيار با تجليل ياد مى كنند.



    ــ ذهبى درباره او مى نويسد:

    او به همراه نزديكان خود نامه اى به حسين بن على نوشت. آن ها او را به كوفه دعوت كردند، ولى او موفق نشد

    و نتوانست او را يارى كند، چرا كه او در زندان بود.1



    البتّه ذهبى تصريح نمى كند كه ابن زياد او را زندانى كرده بود; چرا كه باور به زندانى شدن شخصيتى هم چون سليمان،

    به واسطه ابن زياد والى يزيد، براى آنان بسيار سخت است.




    ــ عجيب اين است كه برخى از علماى اهل سنّت درباره او فقط اين گونه اظهار نظر مى كنند:

    « ... فلمّا عجز عن نصره نَدِم وحارب » 2

    « ... وقتى او از يارى حسين ناتوان شد پشيمان گشت و به جهاد پرداخت. »



    يعنى از اين كه به بيعتش وفادار باشد و همراه سيّدالشهداء عليه السلام قيام كند، عاجز و ناتوان شد و پشيمان گشت!

    به راستى بايد تأمّل كرد كه چگونه عاجز شد كه به پشيمانى اش انجاميد؟ اين ناتوانى و پشيمانى چگونه باهم جمع مى شوند؟ (واللّه العالم)

    آرى، اين شيطنت هايى است كه بعضى از دانشمندان سنّى داشته اند; چرا كه نمى خواهند به زندانى بودن چنين فردى تصريح كنند

    و حتّى مى خواهند وانمود كنند كه گناهى از او سر زده و او پشيمان شده و بعد به جنگ پرداخته است. آنان به همين معنا اشاره مى كنند و مى نويسند:

    « كان ديّناً عابداً خرج في جيش تابوا إلى اللّه من خذلانهم الحسين الشهيد، وساروا للطلب بدمه، وسمّوا جيش التوّابين » 3

    « او مردى ديندار و عابد بود و به دليل كوتاهى اش در مورد حسين عليه السلام با لشكرى كه به سوى خدا توبه كرده بودند،
    به خون خواهى حسين شهيد عليه السلام قيام كرد و نام آن لشكر به توّابين (توبه كنندگان) معروف شد. »


    اين لشكر همان سپاهى است كه با لشكر شام رو به رو شدند و بزرگان لشكر ابن زياد و شخصيت هايى را كه كوفه آن روز را اداره مى كردند

    و حال به شام رفته بودند، در حمله اى به قتل رساندند. گفتنى است كه ماجراى توّابين خود تاريخى جداگانه دارد.






    _________________________

    1 . سير اعلام النبلاء: 3 / 395.
    2 . تاريخ الاسلام: 5 / 123.
    3 . تاريخ الاسلام: 5 / 122.

  9. #29
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض



    8 - تعقيب فراريان


    بعد از اين كه ابن زياد عدّه اى از همراهان حضرت مسلم (عليه السلام) را به شهادت رسانيد،

    از مسلم بن عوسجه و حبيب بن مظاهر و بعضى ديگر جست و جو كرد و آنان را تحت تعقيب قرار داد، ولى نتوانست دست گيرشان كند.



  10. #30
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض



    كوفه در كنترل ابن زياد


    با اين اقدامات شهر كوفه به طور كامل در تحت قدرت ابن زياد قرار گرفت و سيّدالشهداء عليه السلام نيز در كربلا به سر مى بردند.

    در چنين زمانى و بعد از اجراى اين برنامه ها، ابن زياد بر فراز منبر قرار گرفت و خطاب به مردم گفت:

    « أيّها الناس! إنّكم بلوتم آل أبي سفيان، فوجدتموهم كما تحبّون، وهذا أميرالمؤمنين يزيد، قد عرفتموه، حسن السيرة،

    محمود الطريقة، محسن للرعيّة، يعطي العطاء في حقّه، قد أمنت السبل على عهده...; »



    اى مردم! شما آل ابوسفيان را امتحان كرديد و مى شناسيد... .

    راه هاى شما امن شده است... .

    يزيد بعد از معاويه بهترين بندگان و بى نياز كننده شما در اموال و روزى دنياست(!)

    او به من دستور داده كه رزق شما را تا صد درهم و يا صد دينار از بيت المال افزايش دهم و اين پول را برايتان نگه دارم.

    به من دستور داده تا شما را از كوفه به جنگ دشمنش روانه كنم. پس گوش فرا دهيد و اطاعت كنيد... .






    ابن زياد در ادامه سخنان خود مى گويد:

    « فلا يبقينّ رجلٌ من العرفاء والمناكب والتجّار والسكّان إلاّ خرج فعسكر معي، فأيّما رجل

    وجدناه بعد يومنا هذا متخلّفاً عن العسكر برئت منه الذمّة
    1 »

    از بزرگ و كوچك كسبه و ديگر مردم هيچ كس باقى نماند و همگى بايستى در لشكر با من همراه شوند و هر كس كه از لشكر ما تخلّف كند،

    ما درباره حفظ خون او مسئوليّتى نداريم.







    نگارنده تاريخ حلب مى افزايد:

    « وكان ابن زياد إذا وجّه الناس إلى قتال الحسين في الجمع الكثير، بعث رجاله في خيل إلى الكوفة،

    وأمره أن يطّوّف بهما، فمن وجده قد تخلَّف، أتاه به »
    2

    بعد از آن كه مردم را به جنگ با سيّدالشهداء عليه السلام متوجّه نمود، مأمورانى را به كوچه ها و محلّه ها فرستاد تا جست و جو كنند

    و اگر كسى را يافتند كه از حكم او سرپيچى نموده است، او را نيز بياورند.






    بدين ترتيب، بعد از اين كه تهديدها عملى شد و مأموران به جست و جو پرداختند، شهر كوفه به دل خواه ابن زياد درآمد.

    او همه را به سوى كربلا حركت داد، جز كسانى كه در زندان ها بودند و يا به گونه اى از شهر خارج و در نخلستان ها پناه گرفته بودند.

    وى همه مردم را به سركردگى عمر سعد از كوفه به جنگ با سيّدالشهداء عليه السلام حركت داد. آنان به دو گروه تقسيم مى شوند:

    گروه اوّل: كسانى كه با ميل و رغبت و يا با اكراه و زور در آن جبهه حاضر شده بودند؛

    گروه دوم: افرادى كه براى رسيدن به كربلا راهى جز پيوستن به لشكر عمر سعد نداشتند ؛ چرا كه تمام راه ها را بسته بودند.







    _________________________

    1 . الفتوح: 5 / 89 .
    2 . بحار الأنوار: 4 / 385، انساب الاشراف: 3 / 386، الفتوح: 5 / 157، الاخبار الطوال: 252، تاريخ حلب شرح حال امام حسين عليه السلام.


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •