صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: حادثه عاشورا در گذر تاریخ

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile حادثه عاشورا در گذر تاریخ

    بسم الله الرحمن الرحیم


    "حادثه عاشـــــورا در گذر تاریخ"


    «»ائمّه و اهتمام در بزرگ داشت حادثه عاشورا

    چنان كه می دانیم ، شيعه اماميه هميشه مورد حمله و تهاجم بوده است و علماى ما در مسائل مختلف اعتقادى، فقهى و... مدافع حريم و مكتب تشيّع بوده اند. از مواردى كه همواره بهانه جويان به آن بهانه به مذهب ما تهاجم نموده اند، واقعه كربلا و عاشوراى سيّدالشهداء عليه السلام است.
    از همان محرم سال 61 هجرى كه اين ماجرا پيش آمد، ائمّه اطهار سلام اللّه عليهم و شيعيان اهل بيت به پيروى از رهبران خود همواره اين روز بزرگ را زنده نگه داشته اند. البته بنيان گذار مراسم عزادارى سيّدالشهداء عليه السلام خود رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله بوده اند كه احاديث شيعى و سنّى در اين مسئله بيش از حد تواتر است.1

    از طرفى، دشمنان و مخالفان ما همواره سعى كرده اند كه اين روز فراموش شود و آثار و تبعات آن از بين برود. در واقع، به همان ميزان كه ائمّه عليهم السلام و ديگر افراد خاندان رسالت كوشش كرده اند تا اين روز باقى بماند و به بقاى آن اهتمام ورزيده اند، دشمنان به گونه هاى مختلف كوشيده اند تا آثار اين حادثه از ميان برود و اين روز فراموش شود.
    بنابراين، روز عاشورا روز تعامل و تقابل دو جبهه شده است; جبهه اى كه مى خواهد اين روز باقى بماند و جبهه ديگرى كه هدفش از بين بردن اين روز مهم و تاريخى است.

    بديهى است كه در تاريخ اسلام كمتر روزى است كه اين ويژگى را داشته باشد. مى توان روز غدير را نمونه اى از همين روزها به شمار آورد كه از روز نخست حادثه غدير خم كسانى سعى كرده اند آن را انكار كنند و برخى در كم رنگ جلوه دادن و بى اهميت نمودن آن روز تلاش كرده اند و در مقابل، اهل ولايت تمام سعى و كوشش خود را به جهت احيا و زنده ماندن آن روز جاودانى به كار بسته اند.
    اين ويژگى بر عظمت و حساسيت روزهاى غدير و عاشورا دلالت دارد.
    به راستى آن روزى كه حادثه عاشورا واقع شد، نه معاويه، نه يزيد، نه بنى اميّه و هيچ كس ديگر فكر نمى كردند كه اين حادثه و نتايج آن به ضرر بنى اميّه و پيروانشان و به پيروزى مكتب اهل بيت عليهم السلام بينجامد.
    از اين رو، اقامه عزادارى و برپايى مراسم عزاى سيّدالشهداء عليه السلام و اصحابشان وظيفه همه شيعيان است. ما مأمور هستيم كه احترام اين روز را نگه داريم و اين امر از واجبات ماست. هر كس در هر مقام و شأن و جايگاهى، آن اندازه كه مى تواند، بايد در اين راه و بنا بر وظيفه اش سعى و كوشش كند.
    روشن است كه عزادارى احكام و آدابى دارد كه مردم بايد از ديدگاه مراجع خود پيروى كنند و همانند ديگر برنامه هاى دينى، بايستى در محدوده شرع و جهات شرعى گام بردارند.

    البته به لطف پروردگار و حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف اين مراسم در كشور ما به خوبى برگزار مى شود. افزون بر اين، پيروان اديان ديگر نيز در اين برنامه باشكوه شركت مى كنند و بركات آن مجالس براى آنها نيز محسوس بوده است.
    اين مراسم، برنامه مذهبى است و جلوگيرى از آن شايسته نيست، ولى در برخى از كشورهاى اسلامى همواره درباره عزادارى سيّد و سالار شهيدان عليه السلام سخنان و حركات فتنه انگيز صورت مى پذيرد كه به حوادثى تلخ و تأسّف بار مى انجامد.


    1 . براى آگاهى بيشتر از روايات عامه در اين زمينه مى توانيد به كتاب سيرتنا وسنّتنا علامه امينى و مقدمه كتاب المجالس الفاخره علامه سيّد شرف الدين، مراجعه كنيد.


    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    «» تلاش هاى نافرجام براى فراموشى اين حادثه عظيم

    پيش تر اشاره شد كه برخى از دشمنان همواره براى فراموشى اين حادثه عظيم تاريخى كوشيده اند. علماى عامه در كتاب ها و نوشته هايشان، شيوه هاى گوناگونى به كار مى برند تا مانع حيات و جاودانى واقعه عاشورا و عزادارى سيّدالشهداء عليه السلام شوند.
    نمونه هايى از اين شيوه ها به اشاره در پى مى آيد:


    • 1. شيوه عرفان و تصوّف


    شيخ عبدالقادر گيلانى، از علماى اهل سنّت و بزرگان صوفيّه است كه قبر او در بغداد به عنوان زيارتگاه معروف است. او اشكالى را كه به اهل سنّت مى شود، مطرح مى كند و مى گويد:

    قد طعن قوم على من صام هذا اليوم العظيم وما ورد فيه من التعظيم وزعموا أنّه لا يجوز صيامه لأجل قتل الحسين بن علي رضى اللّه عنهما فيه. وقالوا: ينبغي أن تكون المصيبة فيه عامّةً لجميع الناس لفقده فيه،

    وأنتم تتّخذونه يوم فرح وسرور وتأمرون فيه بالتوسعة على العيال والنفقة الكثيرة والصدقة على الفقراء والضعفاء والمساكين وليس هذا من حق الحسين رضى اللّه عنه على جماعة المسلمين;

    بعضى به اهل سنّت اشكال كرده اند كه چرا روز عاشورا را روزه مى گيريد; اين كار صحيح نيست; چرا كه در اين روز حسين بن على عليهما السلام به شهادت رسيده و سزاوار است

    در روز مصيبت (فرزند رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله)1جميع مردم اقامه عزا كنند و شما كه اهل سنّت هستيد، چرا اين روز را روز سرور و فرح قرار داده ايد و مردم را به برپايى مجالس سرور و پوشيدن لباس نو و خوردن غذاهايى كه متناسب عيد است دعوت مى كنيد...؟ و اين كار صحيح نيست.



    آن گاه چنين پاسخ مى دهد:

    وهذا القائل خاطئ ومذهبه قبيح فاسد، لأنّ اللّه تعالى اختار لسبط نبيّه صلى اللّه عليه وآله الشهادة... يوم عاشوراء لا يتّخذ يوم مصيبة، لأنّ يوم عاشوراء أن يتّخذ يوم مصيبة ليس بأولى من أن يتّخذ يوم موته فرح و سرور...;

    اشكال كننده به اشتباه رفته و اعتقادش فاسد است; چرا كه خداوند متعال شهادت را براى سبط پيامبر صلى اللّه عليه وآله برگزيده است... و روز عاشورا را نبايد روز مصيبت قرار داد; چرا كه عاشق به معشوق رسيده است. از اين رو، اين روز بايد روز سرور باشد... .


    عبدالقادر گيلانى در ادامه مى افزايد:
    ولو جاز أن نتّخذ يوم موته يوم مصيبة لكان يوم الاثنين أولى بذلك، إذ قبض اللّه تعالى نبيّه محمّداً صلى اللّه عليه وآله فيه وكذلك أبوبكر الصدّيق قبض فيه;2

    اگر بنا شد روز عاشورا را روز عزا و ماتم قرار دهيم، بهتر آن است كه روز دوشنبه را كه پيامبر و ابوبكر از دنيا رفته اند، روز عزا و غم معرفى كنيم.



    1 . به رغم اين كه در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارك پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمايش حضرتش، درود و صلوات را به صورت كامل آورده ايم. از طرفى، بعد از نام هاى مبارك اهل بيت عليهم السلام عبارت هاى عليه السلام و... آورده ايم.
    2 . غنية الطالبيين: 684 ـ 687، به نقل از نفحات الازهار: 4 / 247.


    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض


    • . شيوه تقدّس و پرهيزكارى


    در شيوه ديگر با ايجاد ترديد درباره قاتل امام حسين عليه السلام با اين راه به مبارزه برمى خيزند.
    غزالى در كتاب احياء علوم الدين، از راه تقدّس و پرهيزكارى كوشيده تا عزادارى بر سيّدالشهداء عليه السلام را كم اهميت نشان دهد. او مى نويسد:

    نخست اين كه قتل سيّدالشهداء عليه السلام منسوب به يزيد باشد و يزيد قاتل حسين بن على باشد، ثابت نيست.

    دوم اين كه قاتل حسين بن على عليهما السلام هر كه بوده، شايد قبل از مرگش توبه كرده است.!!!


    بنابراين، لعن قاتل سيّدالشهداء عليه السلام جايز نيست(!)


    وى در ادامه مى گويد:
    به راستى كه ذكر خداوند متعال از اين سخنان سزاوارتر است.1
    يعنى ميان ذكر «لا إله إلاّ اللّه» و يا لعن بر قاتل امام حسين عليه السلام، «لا إله إلاّ اللّه» گفتن، ثوابش بيشتر است.

    مى توان كلام غزالى را اين گونه خلاصه كرد:
    نخست اين كه معلوم نيست قاتل سيّدالشهداء عليه السلام يزيد باشد و قاتل هر كه بوده، شايد توبه كرده است.
    دوم اين كه ذكر گفتن به جاى لعن قاتل حسين بن على عليهما السلام، بهتر است.


    1 . احياء علوم الدين: 3 / 125.

    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)


  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض


    • . شيوه تكذيب



    سومين شيوه، تكذيب حادثه عاشور است. ابن تيميّه مبارزه خود را با اين شيوه سر گرفته كه يزيد هرگز قاتل امام حسين عليه السلام نبوده و او هيچ گاه همسران و وابستگان امام را اسير نكرده و اين حرف ها دروغ است.
    وى اين گونه مى نويسد:

    إنّ يزيد لم يأمر بقتل الحسين باتّفاق أهل النقل ولكن كتب إلى ابن زياد أن يمنعه عن ولاية العراق والحسين رضي اللّه عنه كان يظنّ أنّ أهل العراق ينصرونه...
    فقاتلوه حتّى قتل شهيداً مظلوماً رضي اللّه عنه.
    ولمّا بلغ ذلك يزيد أظهر التوجّع على ذلك وظهر البكاء في داره ولم يسب له حريماً أصلاً، بل أكرم أهل بيته وأجازهم حتّى ردّهم إلى بلدهم...;1


    همانا يزيد به كشتن سيّدالشهداء عليه السلام امر نكرده و همه علما (كه شامل راويان و تاريخ نگاران مى شود) بر اين مطلب اتّفاق نظر دارند. فقط يزيد به ابن زياد نامه اى نوشت كه تو از برپايى حكومت حسين رضي اللّه عنه در عراق جلوگيرى كن... .

    آنها با حسين بن على رضي اللّه عنه به جنگ برخاستند تا او را مظلومانه به شهادت رساندند و چون خبر به يزيد رسيد، او اظهار ناراحتى كرد و گريست. او هرگز خاندان سيّدالشهداء را به اسارت نبرد; بلكه آنان را اكرام و احترام كرد تا به شهر و ديارشان برگشتند(!)

    پس سيّدالشهداء شهيد است و مظلومانه نيز شهيد شده و عبارت «رضى اللّه عنه» نيز براى ايشان بايد به كار برد، لكن يزيد، قاتل امام حسين عليه السلام نيست. او خانواده سيّدالشهداء را اسير نكرده و... .



    وى در ادامه مى افزايد:
    ليس ما وقع من ذلك بأعظم من قتل الأنبياء... وقتل النبي أعظم ذنباً ومصيبةً;2

    مصيبت و گناه اين قتل و كشته شدن حسين بن على از قتل انبياى الهى بالاتر نيست، پس بياييد بر كشته شدن انبيا اقامه عزا كنيد.


    چنان كه گذشت، عبدالقادر معتقد است كه اقامه عزا و عزادارى به جاى روز عاشورا در روز وفات رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله و وفات ابوبكر سزاوارتر است.
    ابن تيميّه نيز گفته است:
    قتل و كشتن امام حسين در برابر كشتن انبياى الهى چيزى نيست و حال آن كه روز قتل آنان را روز مصيبت قرار نمى دهيد(!)

    از اين رو، بنا بر باور بعضى از اهل سنّت، قتل سيّدالشهداء عليه السلام به توسّط و تأييد يزيد بن معاويه نبوده، بلكه حتى يزيد را نمى توان قاتل شمرد، يا اين كه در اين باره ترديد وجود دارد، امّا اين كه آيا ماجراى شهادت حسين بن على عليهما السلام كار خوبى بوده و بنا بر موازين شرعى بوده يا نه...، از اين كلمات چيزى به دست نمى آيد.

    آرى، آنان معتقدند كه چون امام حسين عليه السلام به درجه بالايى رسيده، پس بايد روز عروج روح او به ملكوت، روز سرور، وسعت و خوش حالى باشد و مجالس متناسب به اعياد گرفته شود، امّا به چه غرض و هدفى؟... .


    1 . منهاج السنّه: 4 / 472.
    2 . منهاج السنّه: 4 / 550 .

    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)


  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    «» جلوه اى از حقايق

    همان گونه كه گذشت، عرفان و تصوف گرايان به گونه اى به مبارزه با حادثه عاشورا پرداخته اند. عبدالقادر گيلانى مبتكر اين شيوه، نزد اهل تسنّن بسيار گرامى به شمار مى رود. با وجود اين هيچ گاه حقيقت مخفى نمانده و حقايق بر قلم و گفتار برخى از علماى اهل سنّت جارى شده و اين شيوه ها را رد كرده اند.

    ابوالفرج ابن جوزى حنبلى كه از دانشمندان بزرگ عامه است، در اين باره مى نويسد:
    قد ذهب قوم من الجهّال بمذهب أهل السنّة، فقصدوا غيظ الرافضة، فوضعوا أحاديث في فضل عاشوراء، ونحن برآء من الفريقين;1

    اين كارها را (يعنى برگزارى جشن و مجالس سرور و شادى در ايّام عاشورا) نواصبى از اهل شام انجام مى دهند تا به واسطه اين اعمال شيعيان را آزار دهند.
    حتّى آنها براى اين كارها احاديثى را جعل مى كنند. ما از هر دو گروه (يعنى هم گروه اوّل كه عزاداران باشند و هم گروه دوم كسانى كه مجالس سرور در روز عاشورا برپا مى كنند) اعلام بى زارى مى كنيم.



    عينى حنفى كه يكى ديگر از دانشمندان سنّى است، در ردّ اين ديدگاه مى گويد:

    اختلق أعداء أهل البيت أحاديث في استحباب التوسعة على العيال يوم عاشوراء والاغتسال والخضاب والاكتحال;2

    دشمنان اهل بيت احاديثى را در فضيلت، ارزش و استحباب عيدى دادن به خانواده و افزودن بر خرج و مخارج در روز عاشورا، جعل كرده اند.


    اينان كسانى را كه معتقدند روز عاشورا عيد است و در باره آزردن اهل بيت و شيعيانشان حديث جعل كرده اند، به عنوان «نواصب» خوانده اند.


    1 . الموضوعات: 2 / 199.
    2 . عمدة القارى: 5 / 347.a


    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    «» موضع گيرى ديگر

    چنان كه گذشت، گروهى به شهادت و قتل سيّدالشهداء عليه السلام توسط يزيد اقرار نمى كنند، بلكه منكر هستند.
    در مقابل آنها گروهى ديگر موضع گيرى ديگرى كرده اند. اينان كه از دانشمندان بزرگ اهل سنّت نيز هستند و نزد آنان بسيار بلندمرتبه اند، بر قاتل بودن يزيد اقرار دارند، امّا درباره واقعه كربلا نظر خاصّى ندارند و به اين حادثه عظيم تاريخى بى توجهى مى كنند.


    ابن قيّم جوزيّه از برجسته ترين شاگردان ابن تيميّه مى گويد:

    ونعتقد حبّ آل محمّد وأزواجه وسائر أصحابه رضوان اللّه تعالى عليهم، ونذكر محاسنهم وننشر فضائلهم ونجلّ ألسنتنا وقلوبنا عن التطلّع فيما شجر بينهم،

    ونستغفر اللّه لهم ونتوسّل إلى اللّه تعالى باتّباعهم ونرى الجهاد والجماعة ماضياً إلى يوم القيامة والسمع والطاعة لولاة الأمر من المسلمين واجباً في طاعة اللّه تعالى دون معصيته، لا يجوز الخروج عليهم ولا المفارقة لهم.

    ولا نكفّر أحداً من المسلمين بذنب عمله ولو كبر، ولا ندع الصلاة عليهم، بل نحكم فيهم بحكم النبي، ونترحّم على معاوية، ونكل سريرة يزيد إلى اللّه تعالى;1



    ما به خاندان رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله و همسران پيامبر و ديگر اصحاب او محبّت و اعتقاد داريم و فضايل و مناقب ايشان را نقل مى كنيم و زبان و قلب هايمان را از نقل كارهاى ناشايستى كه از آنها سر زده، باز مى داريم

    و براى آنها طلب مغفرت مى كنيم و پيروى از ايشان را وسيله توسّل به خدا قرار مى دهيم2... و كسى حق قيام بر ولىّ امر را ندارد، گرچه از او گناه كبيره اى سر بزند(!) تكفير او بر كسى جايز نيست...

    و براى معاويه طلب رحمت مى كنيم و يزيد را به خداوند متعال واگذار مى كنيم تا هر چه مقتضى ببيند در موردش عمل كند.



    1 . اجتماع الجيوش الاسلاميّه: 1 / 104.
    2 . گفتنى است كه اين مطلب از ابن قيّم درباره توسّل به افرادى براى تقرّب به خداوند متعال، در جاى خود براى محققان بسيار مفيد است.


    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    چكيده بحث
    چنان كه گذشت، برخى از دانشمندان بزرگ اهل تسنّن، به روش هاى گوناگون به مخالفت
    و مبارزه با زنده ماندن روز عاشورا و بقاى نام سيّدالشهداء عليه السلام پرداخته اند.

    آنان به خوبى مى دانستند كه مسلمانان با شنيدن مقتل و مصيبت ها و بلاهايى كه بر فرزند پيامبر صلى اللّه عليه وآله آورده اند،
    خود به خود حكومت هاى جور و ظلم را زير سؤال خواهند برد، پس بايد با زنده ماندن اين روز مبارزه كرد.

    مبارزه آنان گاهى از راه تقوا، گاهى از طريق ايجاد شك در واقعه و قاتل بودن يزيد و گاهى روش عرفانى است
    كه بنا بر آن، سيّدالشهداء عليه السلام را شهيد و داراى كمال و درجه والايى مى دانند كه در روز عاشورا بدان دست يافته است
    و از اين رو، عاشورا را روز فرح و شادى بايد ناميد(!)


    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    «» اقرار به قاتل بودن يزيد و تأييد كار او

    گروهى ديگر از علماى اهل سنّت در راستاى مبارزه و خاموش نمودن چراغ هدايت، قلم را به گونه اى ديگر چرخانده و پا را فراتر نهاده و به قاتل بودن يزيد اعتراف نموده اند. آنان در اين شيوه به كار يزيد بن معاويه رنگ و لعابى شرعى زده و او را در اين جنايت تأييد مى كنند(!)
    آنان مى گويند:

    حكومت يزيد، شرعى بوده و امام حسين عليه السلام بر حكومت شرعى الهى قيام نموده است(!)


    به عبارتى ديگر، تكليف شرعى يزيد و يزيديان اين بوده كه حضرت را به قتل برسانند و (العياذ باللّه) قاتلان آن حضرت، به دستور خود پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله عمل كرده اند(!)


    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)

  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    «» ابن خلدون و ستيزه جويى با شهادت سيّدالشهداء

    ابن خلدون مورخ نامى و مشهور، مقدّمه اى بر كتاب تاريخ خود نوشته كه با عنوان مقدمه ابن خلدون در محافل علمى معروف است. البته به اين كتاب از بُعد خاصّى توجّه كرده اند و شايد بعضى از نويسندگان كشور ما نيز از همان روى براى اين كتاب و نويسنده اش احترام مى گذارند.

    حافظ سخاوى از بزرگان راويان حديث و تاريخ نگاران اهل تسنّن، در شرح حال ابن خلدون مى نويسد كه استادم ابن حجر عسقلانى1 درباره ديدگاه استاد خودش ابوالحسن هيثمى، پيرامون ابن خلدون مى گفت: ابوالحسن هيثمى را ديدم كه به شدّت از ابن خلدون نكوهش مى كرد و عليه او حرف هايى مى زد.
    ابن حجر در ادامه مى گويد: از هيثمى علّت اين موضع گيرى را درباره ابن خلدون پرسيدم. او در پاسخ گفت:

    أنّه بلغه أنّه ذكر الحسين بن علي رضى اللّه عنهما في تأريخه فقال: قتل بسيف جدّه

    چرا كه ابن خلدون در تاريخ خود درباره حسين بن على رضى اللّه عنهما مى گويد: آن شمشيرى كه حسين بن على به توسّط آن به قتل رسيده، همان شمشير جدّش پيامبر بوده است(!)



    ابن حجر مى افزايد:
    فلمّا نطق شيخنا بهذه اللفظة أردفها بلعن ابن خلدون وسبّه وهو يبكي;2
    هنگامى كه شيخ ما اين كلام را از قول ابن خلدون نقل كرد، بر او لعنت فرستاد و دشنام داد در حالى كه گريه مى كرد و اشك مى ريخت(!)
    سپس سخاوى از ابن حجر عسقلانى نقل مى كند كه اين كلام را در نسخه موجود از تاريخ ابن خلدون، نيافته است.
    از اين جا معلوم مى شود كه نسخه هاى تاريخ ابن خلدون متفاوت بوده، ولى بنا بر نسخه اى كه در دست حافظ ابوالحسن هيثمى بوده، ديدگاه ابن خلدون درباره شهادت حسين بن على، چنين بوده است.3


    اين تصرفات در بسيارى از كتاب هاى تاريخى واقع شده است. آن گاه كه من به تاريخ ابن خلدون مراجعه كردم، متوجّه شدم كه ناشر كتاب متذكر مى شود كه سه يا چهار صفحه از اين كتاب حذف شده است4 و نسخه اى از اين چاپ كه در اختيار من است، داستان كربلا و سيّدالشهداء عليه السلام و كلام ابن خلدون و تاريخ اين حادثه اصلا وجود ندارد(!)5

    يكى ديگر از روش هاى آنان منتشر نكردن احوالات اهل بيت عليهم السلام است. آنان كتاب الطبقات الكبرى ابن سعد را چاپ كرده اند، ولى از چاپ احوالات سيّدالشهداء عليه السلام و داستان كربلا خوددارى كرده اند; انگارى هرگز از كتاب طبقات ذكر نشده است!

    البته يكى از محققان نسخه خطّى آن را به دست آورده و احوالات حضرت سيّدالشهداء عليه السلام را در جلدى جداگانه به چاپ رسانده است.

    افزون بر آن، در همان مقدمه تاريخ كه در اختيار ماست و شايد به فارسى نيز ترجمه شده باشد، فصلى به عنوان «ولى عهد» وجود دارد كه در آن جا به ولايت عهدى يزيد در زمان معاويه مى پردازد.

    شايد ابن حجر آن عبارت را از آن جا نقل مى كند. البتّه ابن خلدون در مقدمه به اين مسئله چنان كه ابن حجر اشاره كرده، نپرداخته، ولى در اين فصل به سيّدالشهداء عليه السلام بسيار جسارت نموده و از يزيد فراوان دفاع كرده و نه فقط از او، بلكه از معاويه و صحابه اى كه همراه يزيد بوده اند، حمايت نموده است(!)

    وى در آن جا مى نويسد:
    حسين بن على بيعت را شكست و اين در حالى بود كه صحابه رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله معتقد بودند كه ولايت يزيد شرعيت دارد و حكومت او بر حق است و نبايد عليه يزيد قيام كرد ...(!)


    او با كمال تعصّب ورزى چنين وانمود مى كند كه گويا حضرت سيّدالشهداء عليه السلام با يزيد بيعت كرده و بعد پيمان خود را شكسته است.6
    نكته مهمى كه از عبارت ابن خلدون برمى آيد و در اين بحث، بسيار اهميّت دارد، به ميان آمدن پاى معاويه و صحابه در داستان شهادت سيّدالشهداء عليه السلاماست.


    1 . ابن حجر عسقلانى از ديدگاه اهل تسنّن فرد بسيار بزرگى است.
    2 . الضوء اللامع: 4 / 147.
    3 . الضوء اللامع: 4 / 147.
    4 . تاريخ ابن خلدون: 5 / 50 .
    5 . همان.
    6 . مقدمه ابن خلدون: 207.


    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    «» ديدگاه ابن عربى مالكى

    ابن عربى مالكى1 يكى ديگر از دانشمندان اهل تسنّن است. او در سال 543 درگذشته و مقام و ارج و قربى نزد اهل سنّت دارد. شرح حال او در كتاب هاى تاريخى و كتاب هايى كه به شرح حال مفسّران و راويان مى پردازند، آمده است.
    در شرح حال او مى نويسند:
    الإمام، العلاّمة، الحافظ والقاضي;2
    او پيشوا، بسيار دانشمند، از حافظان سنّت و صاحب منصب قضاوت بود.

    در معرفى ابن عربى مالكى همين بس كه در كتاب العواصم من القواصم خود هر چه با اهل بيت عليهم السلام دشمنى و ناصبيت دارد، ذكر كرده است، و در دشمنى او همين كافى است كه ابن تيميّه بسيارى از مطالبش را از اين شخص و كتابش فرا گرفته است.

    او ديدگاه خود را درباره سيّدالشهداء عليه السلام چنين اظهار مى كند:

    لم يُقْتَل الحسين إلاّ بسيف جدّه;3
    حسين كشته نشد مگر به شمشير جدّش(!)



    عالمان ديگر بر كلام ابن عربى نقد كرده اند، به گونه اى كه ابن حجر مكّى با همه ضدّيتش با شيعه، درباره كلام ابن عربى مالكى مى گويد:
    يقشعرّ منه الجلد;4
    از كلام او بدن انسان مى لرزد.



    اكنون با توجه به اين دو پرسش كه مبناى علماى اهل تسنّن در رسيدن به خلافت و ولايت چيست و سخن ابن عربى چه نتيجه اى در پى دارد؟
    بحث را ادامه مى دهيم.

    ابن حجر مكّى سخن ابن عربى را چنين نقل مى كند و توضيح مى دهد:

    وكابن العربي المالكي، فإنّه نقل عنه ما يقشعّر منه الجلد. إنّه قال: لم يقتل يزيد الحسين إلاّ بسيف جدّه.

    أي بحسب اعتقاده الباطل أنّه الخليفة، والحسين باغ عليه والبيعة سبقت ليزيد ويكفي فيها بعض أهل الحلّ والعقد، وبيعته كذلك، لأنّ كثيرين أقدموا عليها مختارين لها.

    هذا مع عدم النظر إلى استخلاف أبيه له، أمّا مع النظر لذلك، فلا يشترط موافقة أحد من أهل الحلّ والعقد على ذلك;5


    ... يزيد خليفه است و در حقّانيت و شرعيت يك حكومت و خلافت، بيعت بعضى از اهل حل و عقد كافى است.
    از طرفى حاكميت يزيد با بيعت صورت گرفته، چرا كه عدّه اى از صحابه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله اين بيعت را پذيرفته و انجام داده اند و در اين عمل اختيار كامل داشته اند.

    البته ما در موردى به بيعت اهل حل و عقد نياز داريم كه ولايت عهدى يزيد و جانشينى او توسّط معاويه صورت نگرفته باشد، امّا با وجود اين جانشينى كه معاويه درباره يزيد صورت داده است و او را به اين عنوان ولى عهد خود معرفى نموده، ديگر موافقت يك نفر از اهل حل و عقد، شرط نيست.

    حتى اگر همه اهل حل و عقد هم مخالفت كنند، اين تعيين جانشينى توسط معاويه و معرفى يزيد به عنوان ولى عهد خود، براى شرعيت و خلافت يزيد بن معاويه كافى است.



    1 . ابن عربى مالكى غير از ابن عربى صاحب كتاب فتوحات مكيّه است.
    2 . سير اعلام النبلاء: 20 / 197.
    3 . شرح قصيده همزيه: 271، فيض القدير: 1 / 205.
    4 . شرح قصيده همزيه: 271.
    5 . شرح قصيده همزيّه: 271.


    _________________
    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
    اهل بیت من چون کشتی نوح‌اند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •