سازهاي زهي (كوردوفون)به دو دسته تقسيم ميشدند: 1- سازهاي زهي آرشه اي 2- سازهاي زهي مضرابي
سازهاي زهي آرشه اي بر حسب تاريخشان به دو دسته تقسيم ميشدند: 1- ويولا داگامبا 2- ويولا دابراچو
اختلاف اصلي دو گروه در قسمت تحتحاني و فوقاني كاسه طنين بوددر گروه دابراچو هر دو قسمت منحني شده بود و سوراخ f داشت ولي در خانواده گامبا قسمت فوقاني كاسه طنين انحنا داشت و از كليد C استفاده ميكرد .ويولن ، ويولنسل ، و ويولن آلتومتعلق به خانواده براچو و كنترباس ، ويولا دا گامبا ،مندل ، باريتون ، ويولا دآمور ،ارگانيستروم و رباب از خانواده گامبا بود.
در فرهنگ موسيقي ايراني اين سازها را در ذوات الاوتار تقسيم بندي ميكردند مانند تار ، قانون ، چنگ ، كمانچه .در دوره اسلامي سازهاي زهي مضرابي (ذات الاوتار) مانند تنبور ،عود ،بربط و قانون بيش از ساير سازها اهميت داشت .سازهاي رباب الشاعر و چنگ بسيار براي همراهي آواز و شعر استفاده ميشد و ارزشي والا داشت.
ذوات الاوتار به 26 ميرسيد و شامل عود قديم ،عود جديد كامل ، ششتاي ، طرب روده ، طنبور شرونيان ، طنبور تركي ، روح افزاي ، قوپوز رومي ، اوزان ، ناي طنبور ، رباب ، نعني ، اگري ، قانون ، كمانچه ، غژك ف يكتاي ترنتاي ، دولاب ، عالي مرصع ، تحفه العود ، شدرغو ، پي پا ، باتو غان
شهرود و رود خاني (براي آشنايي با اين سازها به تاپيك فرهنگ سازهاي ايران جناب آقاي لئون مراجعه فرماييد.)

در موسيقي اروپايي كمانچه به نام spike fidel در رديف خانواده vielle يا fidel قرار داده ميشود . سازي كه جزو اجداد اوليه ويولن امروزي است .
در حقيقت خانواده ويولن شامل ويولن ، ويولن آلتو ، ويلنسل و كنتر باس تكامل يافته كمانچه هستند و كمانچه خود نيز تكامل يافته انواع قديمي تري از سازهاي اين خانواده مانند trumba marina و gusle است.
كمانچه . كمان كوچك را گويند (برهان) نام سازي است مشهور(برهان) نام سازي است از جنس رباب (ناظم الاطبا). در قديم يك وتر داشت و امروز چهار وتر . در زبان پهلوي و پارسي قديم ديده نميشود اول بار ابن الفقيه ميگويد اين ساز توسط قبطي هاي مصر و مردم اسكاتلند استفاده ميشده .معرب آن كمنجه است ، چغانه ، صغانه ، طنبور از ديگر اسامي آن است .از قرن سيزدهم تا پانزدهم در مصر بسيار رواج داشته و در كتاب مصري مربوط به قرن پانزدهم به طور جامع تعريف و تشريح شده است و هويت ايراني ساز را مشخص كرده است.
اوليا كلبي ميگويد كمانچه بوسيله فارابي كه در نخيچوان به خاك سپرده شده است اختراع شده و اين محل فاصله زيادي با كردستان ندارد لذا كمانچه سازي است متعلق به كردستان. در تركيه نوع كوچكتري به نام كيمچه استفاده ميشده كه به گفته ادوارد براون در قرن هفدهم استفاده ميشده و سه سيم داشته .اوليا كلبي ميگويد كمانچه در قرن هفدهم وارد تركيه شده وكمانچه اي دو سيم داشته به نام ايقليقي كه در قرن پانزدهم توسط احمد اقلو شكرا.. معرفي شده و امروزه متداول نيست .
كمنجه در كشورهاي عربي زبان تا اواخر قرن هجدهم بسيار معمول بوده ، امروزه ويولن در اين كشورها جايگزين كمنجه و به همان نام گرديده است.
كمانچه را امروزه علاوه بر ايران در پاره اي از كشورها عربي زبان ،تركيه ، گرجستان ، تركستان و شمال هند وستان ميتوان شنيد.
كمانچه از دوره صفويه يكي از اركان موسيقي ايراني يه شمار آمده است . از كمانچه كشهاي دوره صفوي از ميرزا محمد كمانچه اي و استاد معصوم ميتوان نام برد . معروفترين كمانچه كش دوره ناصري خوشنواز از نوازندگان دربار بوده است. يگر كمانچه كشهاي دوران ناصري عبارتند از آقا مطلب ،حسن خان ، اسمعيل خان ، موسي كاشي (كمانچه او شش سيم داشت و سيمهاي اول و دوم مضاعف بودند و سيم چهارم هم از زمان وي معمول شد) ، ميرزا علي جان گنده ، جواد خان قزويني ، حسين خان اسمعيل زاده ، ميرزا غلامحسين ( پدر سماع حضور كه كمانچه مخصوصي اختراع كرده بود) ، باقر خان رامشگر و علي رضا چنگي . از معاصران نيز علي اصغر بهاري و رحمت ا.. بديعي ، ابوالقاسم داروغه ، علي اكبر شكارچي ، داود گنجه اي و ... نام برد.
سابقا سيمهاي اول و دوم از ابريشم تابيده ميشد و سيم سوم را سيم زره مي انداختند. پس از ورود ويولن سيم اول را فنري كردند و سيم چهارم را به آن اضافه نمودند و از سيمهاي ماندولين استفاده نمودند.
علت تغيير تارهاي ابريشمي به سيم اين بود كه رشته هاي ابريشمي زود پاره ميشد و كوك ساز را هم نميتوانستند زياد بالا ببرند . امروز سيمهاي ويولن جايگزين تارهاي ابريشمي شده است .
در پاره اي از مناطق ايران نظير گرگان ، تركمن صحرا و لرستان هنوز كمانچه را با 3 سيم ميسازند و كاسه آن نيز متفاوت است . در سيتان و بلوچستان كاسه به مراتب كوچكتر از انواع معمول خود ميباشد.
پس از ورود كمانچه فرنگي (ويولن ) در عهد مظفرالدين قاجار و متداول شدن آن به تبعيت از آن سيم چهارم هم به آن اضافه گرديد. اين چهار سيم به دو صورت كوك ميشدند : مي لا مي لا و ديگر :ر لا ر لا
بعضي كوك را يك پرده پايين تر مياوردند تا صداي مطلوبتري بدست آورند زيرا اگر كمانچه بالا كوك ميشد و يا حتي دياپازون كوك ميشد به علت كشيده شدن بيشتر سيم و سفت شدگي زياد در پاره اي موارد اشكالاتي را در نوازندگي ايجاد ميكرد.پس هر چه كوك بالاتر باشد لطافت صدا كمتر و صداي فاصله نا رضايت بخش. پس كوك ساز يك پرده پايينتر و در نتيجه با سازهاي ديگر اركستر سنتي كه همگي كوك معمول (دياپازون ) بودند ساز انتقالي به حساب مي آمد.
در اين هنگام آهنگ سازان كمانچه را يك ساز انتقالي (سي بمل)در نظر ميگرفتند و در پاريتور تمامي نتها را بايد يك پرده (دوم بزرگ)بالتر نوشته ميشد.
چونانكه ملودي اصلي در گام شور سل بود انرا به گام شور لا تبديل ميكردند و همه نتها يك فاصله دوم بزرگ به بالا انتقال داده ميشد.

از زماني كه خط نت عموميت يافت چون در ويولن با كليد سل براي آن نت نويسي كردند.وسعت صداي معمول در اجراها در دو اكتاو اول(لاي زير خطوط حامل تا اولين لاي بالاي خط حامل) آن صورت ميگرفت كه در اين دو اكتاو از نظر جنس و رنگ صدا به سه قسمت تقسيم ميشد : 1- صداهاي بم از لا تا مي خط اول حامل 2-صداي مياني از نت مي روي خط اول تا مي بين خط سوم و چهارم (كه بيشترين مورد استفاده را داشته و محدوده اكثر تكنوازيها ست و كاراكتر اصلي كمانچه را با لطافت و زيبايي ،پر طنين و درخشان مينماياند) 3-نت مي بين خط سوم و چهارم تا لاي بالاي پنج خط حامل كه بسيار تيز و نافذ است .
در محدوده وسعت صداي خود توانايي اجراي افه و تكنيكهاي مختلف دابل نت ، آكوردهاي سه و چهار صدايي ، پيزيكاتو ، گليساندو ، ترمولو ، فلاژوله را ماندد ويولن داشت . اما اين اجراها در موسيقي سنتي ايران كاربرد عملي نداشت و كمانچه نيز كه در تكنوازي و اركستر فقط به اجراي موسيقي سنتي ميپرداخت از اين افه ها و تكنيكها غافل بود و آهنگساز و نوازنده نيز هيچگونه علامت گذاري مشخصي براي آن نگرديد لذا كمانچه از مسير موسيقي سنتي منحرف نشد و امروزه صداي معصومانه و گيراي آن ياد آور سنتي ترين فرهنگ موسيقي ايران است .

همانگونه كه اشاره رفت تنوع كمانچه ها در قديم (و حتي تا حدودي امروزه) با استفاده از كاسه هاي نيم كره و استوانه يا كوچك و يا باز و تنوع در تعداد سيم با توجه به آنكه نوازندگان در محدوده جغرافيايي متفاوت ميزيستند و اغلب خود ساز خويش را ميساختند و جهت ايجاد صداي بهتر دست به تغييراتي بر روي آن ميزدند و باصطلاح ساز را خوش دست ميكردند .اين امر سبب ميشد تا مشكل بتوان چند كمانچه را از نظر صدا و ابعاد و اندازه هاي ساخت كه مشابه يكديگر و يا حتي نزديك باشند پيدا كرد . و اين امر در سازهاي ديگر مرسوم در ايران همانند سنتور نيز امري عادي بود . خوشبختانه امروزه با ايجاد صنعت ساخت ساز و تلاش و تجربه و ممارست ، صنعتگران سعي در ساخت ساز در اندازه ها و ابعاد تقريبا مشخصي دارند.
با توجه به متداول شدن خط نت و اتودها و کتاب های مختلفی که ویولون داشت و بعدها اساتیدی چون ابوالحسن صبا و سایرین دوره های ردیف و قطعات مختلفی برای ویولون نوشتند ، این ساز مورد استقبال واقع شد و دیگر کسی کمانچه نمی زد.اگر هم کسی به این ساز روی می آورد بیشتر گوشی کار میکرد و یا از اتودها و کتاب های ویولون استفاده می کرد ودر نتیجه ، کوک معمول ویولون که (می لا ر سل) است به کوک کمانچه تبدیل شد و هنرجوی کمانچه ابتدا با این کوک شروع به کار می کرد و انگشت گذاری اش بر اساس این کوک نام گذاری می شد.

این کوک با توجه به فواصل هارمونیک و صدادهی آن اصلاً کوک مناسبی برای موسیقی ایرانی نیست ، مخصوصاً برای شروع کار.بنابراین اگر ما امروز (دو سل دو سل) کوک می کنیم ، و به تبع ویولون ، آن را ( ر لا ر لا) می گوییم اسامی انگشت گذاری نیز تغییر می کند و باید نت کمانچه را یک پرده بالاتر نوشت تا نوازنده ی کمانچه بتواند در همنوازی با دیگر سازها به سهولت آن را اجرا نماید.مثلاً در حالی که گروه مشغول نواختن شور سل است باید نت کمانچه را یک پرده بالاتر یعنی شور لا نوشت تا مشکلی برای نوازنده پیش نیاید.
در حقیقت کوک سیم دوم ساز سل است و او هم مثل بقیه گروه شور سل می نوازد ولی به دلیل عادتی که نوازنده از شروع فراگیری داشته و همیشه سیم دوم سازش را لا تصور می کرده ، از نظر چشمی اجرای نت برایش مشکل است و آن را فقط برای سهولت در اجرای نت به دلیل عادت ، یک پرده بالاتر می نوسید.




منبع: نت آهنگ