این روزها همه تنبور را میشناسند. اگرچه راه یافتن تنبور به جمع سازهای شهری امری بدیع است ،اما پیشینه و سابقه تنبور قدمتی کهن دارد.


بر اهل فن واضح است که تنبور اصالتی چند هزار ساله دارد و این امر نه از روی غلو بلکه با مستندات تاریخی همراه است.با تبدیل تنبور از یک ساز باستانی به یک ساز آیینی که در قرن چهارم به دست شاه خوشین و به سبب راه یافتن این ساز در حلقه ذکر یارسان انجام گرفت ،این ساز بیش از پیش اصالت خود را حفظ کرد و علاوه بر جنبه تاریخی – باستانی ،دارای بعد معنوی نیز شد و قداست یافت. طوری که حتی در زمان حال نیز تنبور هرگز با استخوان و سایر زینتها تزئین نمیشود و این امر سبب جدایی این ساز از سازهای سرگرم کننده میشود.
با گذشت زمان سازهای دیگری از تنبور مشتق شدند که چگور ،دیوان ،سه تار و .... از آن جمله هستند، اما تنبور تیسفونی به مدد مردمان یارسان صلابت و اقتدار خود را حفظ کرد و کمتر دچار تغییر شد :
اکثر سازهای زهی در ایران باستان دارای صدایی بم بودند ،رباب و بربط از شواهد این موضوع هستند.تنبور نیز دارای همین ویژگی بود. استفاده از رشته های طبیعی مانند روده و نخ ابریشم باعث میشد صدای این ساز صدایی استثنایی، عمیق، نافذ و در عین حال لطیف و روح نواز باشد که بی جهت نگفته اند:
ما همه از دار آدم بودهایم در بهشت این لفظها بشنوده ایم
ناله تنبور و برخی سازها ا ندکی ما ند بدان آواز ها
اما با جایگزین شدن این رشته ها با سیمهای فلزی ، جنس صدای تنبور دچار تغییر شد و ویژگیهای بی مانند این صداها کمرنگ شدند.
از جمله دیگر تغییراتی که در تنبور ایجاد شد، اضافه شدن سیم سوم به این ساز بود که بدست مرحوم نور علی الهی انجام شد. این تغییر علاوه بر افزایش صدای ساز، اجازه انجام برخی شیرین نوازی ها رامانند ساز تار به نوازنده میدهد.
تنبور از جمله سازهایی است که از نظربررسی نغمات ، توانسته میراث کهن خود را سینه به سینه با کمترین تحریف حفظ کرده و به نسلهای بعد منتقل کند.
این امر هم از لحاظ نغمات باستانی – که از بهترین منابع برای بررسی موسیقی باستانی ایران است – و هم از لحاظ موسیقی آئیینی- مذهبی در خور توجه است.
بسیاری معتقدند که ردیف موسیقی ایرانی نغمات تکامل یافته مقامهای باستانی ایران است که در گذر زمان دچار تغییراتی شده و با تاثیر از موسیقی های دیگر از سرچشمه خود فاصله گرفته است.
از طرفی میدانیم که موسیقی اقوام کرد دارای اصلت و غنای قابل توجهی است. و این امر بدان سبب است که موسیقی با زندگی این مردم عجین شده است.این موهبت باعث شد که تنبور کردی میراث نسلهای گذشته را به نیکی حفظ کند.بعلاوه مسائل آئیینی و مذهبی باعث شد که بسیاری ازنغمات تنها در حلقه این جماعت باقی بماند و با تعصب و غیرت در نگهداری آن بکوشند.زیرا در مورد مسائل اعتقادی تک تک افراد از جان مایه میگذارند و با اعتقاد به اینکه این نغمات مقدس هستند ، از رسیدن آنها به گوش غیر محارم جلوگیری میکردند که این امر باعث بروز کمترین دخل و تصرف در نغمات می شد.
در سالهای اخیر به دلیل بروز پاره ای از مسائل تنبور عامیت بیشتری یافت واز انزوای تحمیل شده به خود اندکی بیرون آمد.در سال 1339 آهنگ ماندگار ((علی گویم ،علی جویم )) با اجرای مرحوم درویش امیر حیاتی از رادیو پخش شد.
همچنین در سال 1353 اولین گروه تنبور نوازان به سرپرستی مرحوم سید امر الله شاه ابراهیمی تاسیس شد.با این وجود در آن زمان خیلیها حتی نام ساز تنبور را به درستی نمی دانستند.کم کم گروههای دیگری از دل این گروه بیرون آمد که معروفتریت آن گروه تنبور شمس به سرپرستی علی ناظری (کیخسرو پور ناظری) بود.اکثر تنبور نوازان مطرح امروز همنوازان سابق این گروه بودند.صدای سخن عشق، مهتاب رو، حیرانی، با صدای شهرام ناظری، افسانه تنبور و مستان سلامت میکنند با صدای بیزن کامکار و دلارا با صدای سراج، از جمله آثاری بودند که به شناسایی تنبور کمک شایانی کردند.
بی شک نمیتوان نقش کیخسرو پور ناظری در شناسایی این ساز را نادیده گرفت.
به جرات می توان گفت که تنبور و تنبور نوازان امروز مدیون زحمات خالصانه این استاد بزرگ هستند.
آثار ماندگار ایشان از آندست آثاری است که هرگز رنگ و بوی کهنگی به خود نمیگیرد و هنوز بعد از گذشت این همه سال در تمام فروشگاههای عرضه محصولات موسیقی یافت میشوند.گرچه این گروه از گروه ((تنبور شمس)) به گروه ((شمس)) تغییر نام داد، و نه تنها تنبور در این گروه محوریت کمتری یافت بلکه نقش استاد نیز به طور محسوس کمرنگ شد و اکثر امور به دست فرزندان ایشان افتاد(که این امر باعث شد توجه گروه بیشتر معطوف تکنیک شود تا حس) اما هتوز هم هرگاه استاد دست به ساز میبرد و با آن چهره دلنشین زخمه بر ساز میزند هوش از سر آدمی میپرد.
بعد از مدتی اعضای گروه از هم جدا شدند و برخی به تاسیس گروههای جدید تنبور نوازی دست زدند و بعضی بصورت انفرادی راه خود پیمودند.
از جمله گروههایی که از دل گروه ((تنبور شمس)) بیرون آمد گروه ((بابا طاهر)) به سرپرستی مرحوم سید خلیل عالی نژاد بود.اگرچه شاید شهرت این گروه تا بعد از فوت مرحوم عالی نژاد پنهان ماند ، اما میتوان گفت این گروه از زمره موفق ترین گروههای تنبور نواز بعد از گروه تنبور شمس بود.
اکثر آثار این گروه در مدح حضرت علی (ع) به زبان کردی و فارسی بود و گاها برخی از ملودیها از آهنگهایی بودند که قبلا بوسیله افراد دیگر خلق شده بودند.
گروه ارغنون به سرپرستی رامین کاکاوند نیز بعدا از بطن گروه باباطاهر بوجود آمد.اولین آلبوم این گروه با نام ((بوی بهشت)) با صدای حسام الدین سراج با استقبال خوبی مواجه شد.موفقیت این اثر را باید مدیون مرحوم عالی نژاد دانست زیرا اکثر ملودیهای بکار رفته در این آلبوم از ساخته های ایشان اقتباس شده بود.
با مرگ مرحوم عالی نژاد تحول عظیمی در موسیقی عرفانی ایجاد شد.
به جرات میتوان گفت خیل عظیمی از کسانی که پیرو و مرید مرحوم عالی نژاد هستند تا قبل از فوت آن مرحوم کمترین نام و نشانی از ایشان نمیدانستند. با اینکه تکنوازی ایشان در آلبوم ((صدای سخن عشق)) از جمله آثاری است که به تنهایی گویای چیره دستی و مهارت ایشان در نوازندگی تنبور است، اما در زمان حیات،ایشان درگمنامی بسر میبردند.
پس از مرگ مرحوم عالی نژاد آلبوم ((ثنای علی)) و بعدا آلبوم ((آیین مستان)) وارد بازار شد.آلبومهایی که محصول اجراهای گروه باباطاهر بود و بدست کاکاوند پس از پالایش منتشر شد.پالایش این آثار تا بجایی غیر حرفه ای است که صدای ساز دیوان – که بعدا در استدیو نواخته شده و به قطعات اضافه شده – از صدای تنبورها بیشتر است!
کم کم مردم با نام ((سید خلیل)) آشنا شدند و این دو آلبوم از پر فروش ترین آلبومهای بازار شد.اما این آشنایی هنگامی به اوج خود رسید که حجم عظیمی از سی دی های تصویری و صوتی محافل خصوصی سید خلیل وارد بازار شد.
در جلوی تمام مغازه هایی که در کارتن های در باز سی دی های رنگارنگ از فیلم هندی و کارتون تا سخنرانی دکتر اللهی قمشه ای می فروختند، سی دی های تصویری مرحوم عالی نژاد به چشم می خورد.سی دی هایی که معلوم نبود از کجا آمده اند و چرا با اینکه تاریخ ضبط آنها مربوط به چند سال قبل بود بعد از مرگ آن مرحوم بصورت غیر رسمی وارد بازار شدند.
بعد از مدتی این سی دی ها از پرفروشترین آثار غیر رسمی شدند.دیگر همه نام سید خلیل را می شناختند.چهره خاص ایشان ،شیوه نوازندگی، مدح حضرت امیر، سماع در محافل خصوصی هرکس را جذب این سی دی ها میکرد.
از آن به بعد اسطوره سازی ها شروع شدند،بعضی ایشان را تا مقام اولیا اللهی بالا بردند،برخی قدیس خواندنش و بعضی او را منتسب به دون بزرگان اهل حق کردند و هیچ کس جمله معروف ایشان "هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم" را بیاد نیاورد.
کار بدانجا رسید که در اکثر فروشگاهای عرضه محصولات فرهنگی پوسترهای ایشان به چشم می خورد و دیگر همه هنرجویان میخواستند ((سید خلیل)) باشند تا جایی که دیگر در هر فرهنگسرایی که یک گروه تنبور نواز اجرا داشت ،تنها آثار سید خلیل به گوش میرسید..
سودجویانی که آثارخصوصی ایشان را روانه بازار کردند، با معرفی خود بعنوان شاگرد و دوست و مرید ایشان، وبا سو استفاده از عنوان و اعتبار ایشان سعی در کسب شهرت کردند.
دیگر استاد همه هنر آموزان سی دی های مرحوم عالی نژاد بود.دیگر بجای مقام، همه آهنگهای سید خلیل را میزدند.دیگر هرکس که نام تنبور را شنیده بود خود را شاگرد سید خلیل میخواند.
کم کم نام تنبور به دست فراموشی سرده شد و عرفان تنبور بر شخصیت تنبور پیشه گرفت.آنهم نه عرفان واقعی و با محتوا بلکه عرفان ظاهری، طوریکه خیلیها اول شارب و ریش بلند میکردند بعد دنبال یادگیری تنبور میرفتند.
خیلیها تنبور را از آلات درویشی میپنداشتند طوری که آن را با کشکول و چوبدست همتراز قرار میدادند.دیگر کسی جنبه موسیقیایی تنبور را در نظر نمیگرفت و این ساز باستانی قربانی عرفان تحمیل شده به خود میشد.
با اینکه مرحوم عالی نژاد از لحاظ شناخت و تسلط بر مقامهای باستانی و حقانی کم نظیر بود و همچنین شیوه نوازندگی منحصر به فردی داشت، اما بجز یکی دو محفل رسمی که بعنوان ((نوازنده مقامی)) ظاهر شد و در اکثر محافل –که اکثر آنها خصوصی بودند- بعنوان مداح حضرت امیر ساز میزد.
قدرت بداهه نوازی ایشان که از روح لطیف و عمق وجود ایشان سرچشمه میگرفت توجه هرکس را به خود جلب میکرد.اماعموم مردم حتی اکثر هنر آموزان بدون توجه به این ویژگیها محو ظواهر میشدند و تنبور نوازی به شیوه سید خلیل را راهی برای رسیدن به کمال معنوی میدانستند و خلاصه دیگر نام تنبور بدون نام سید خلیل بر زبان نمی آمد.کار به جایی رسیده بود که کسانی که در نوازندگی به تقلید از این استاد میپرداختند در اجراهای خود آهنگهای ایشان را اجرا میکردند و حتی سعی میکردند نحوه تلفظ خود را به تلفظ ایشان مانند کنند.
و افسوس که بزرگان تنبور نواز همگی به خواب عمیقی فرو رفتند و نه تنها در زمان شکل گیری این موج بلکه حتی بعد از آنهم از خاموشی بیرون نیامدند.
بعنوان مثال گروه تنبور شمس که روزگاری از مطرح ترین گروههای نوازنده بود – و در زمان حال تقریبا هر سازی بجز تنبور را مینوازند – بی اعتنا به این جریانات به سکون و سکوت خود باقی ماندند و سایر اساتید هم اعتنایی به فضای اطراف خود نداشتند.
انتشار مقامات مجلسی تنبور بوسیله علی اکبر مرادی و مرثیه آفتاب بوسیله سید آرش شهریاری توانست تلنگر کوچکی به وضعیت موجود بزند.
ناگفته نماند که این جو تا به حدی مسموم بود که بعنوان مثال آلبوم مرثیه آفتاب که مجموعه ای ارزشمند از مقامهای حقانی و مجلسی تنبور به زبان کردی است حتی در خود کرمانشاه نتوانست به ارزش واقعی خود دست پیدا کند و از فروش پایینی برخوردار شد.گرچه شاید عموم مردم اصالت موسیقیایی خود را از دست داده اند و به آثار نوین بیش از میراث اجدادی خود بها میدهند،اما برای اهل فن این اثر از جمله گرانبها ترین آثار تولید شده در زمینه موسیقی نواحی است.از دیگر آثاری که بسیار مورد توجه قرار گرفت ((آواز اساطیر)) با نوازندگی فیض بشی پور و صدای شهرام ناظری بود که مورد توجه بسیاری قرار گرفت.
جای تاسف است که این حرکتها تداوم نیافت و این خود بزرگترین ضربه به اعتبار تنبوربود.با گذشت زمان و کمتر شدن تب و تاب عرفان تنبور و تمام شدن سی دی های ضبط شده سید خلیل، این ساز دوباره به انزوای خود بیش از پیش فرو رفت.کسانی که روزی با شور و شوق به عشق سید خلیل و نه تنبور وارد گود شدند اندکی بعد سرخورده از فرقه بازیها، مراد و مرید بازیها ی سود جویان و نبود یا در دست نبودن اساتید اصلح از این راه کنار رفتند و حالا یا مشغول سه تار نوازی هستند یا اصلا نوازندگی را کنار گذاشتند.حتی کسانی هم که قدم فرا تر گذاشتند و به یادگیری مقامها پرداختند تنها توانستند به یادگیری مقامهای مرسوم نائل شوند.
امروز شاید نود درصد تنبور نوازان مقامهای رایجی چون جلوشاهی و بایه بایه را بشناسند اما کمتر از ده درصد هستند که مقامهای غیر رایج را میشناسند.علت این امر عدم تدریس این مقامها بوسیله اساتید است.حتی آثاری که از بزرگان تنبور نواز بجا مانده حاوی مقامهایی است که به کرات نواخته شده اند.با اینکه نیاز به ضبط و انتشار مقامهای کمتر رایج – بخصوص در حوزه صحنه- به شدت احساس میشود اما بزرگان تنبور نواز از این امر غافلند.
در کل در دست نبودن آثار برجسته از طرفی و عدم تدریس بسیاری از مقامها به شاگردان غیر اهل حق باعث شده که عاشقان این ساز به آثاری که در بازار هستند روی آورند و مانند تشنه ای که میخواهد خود را با آب شور سیراب کند سعی در رفع عطش خود با آثار کم کیفیت کنند.
بسیار تعجب آور است که چگونه اساتید بنام تنبور – که خود را میراث دار این سازمینامند- خاموش نشسته اند و با دیدن این رکود و این همه بی مهری به فکر احیای هویت پایمال شده تنبور نیستند.




منبع: نت آهنگ