نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: عود و بربط

  1. #1

    Thumb عود و بربط



    عود و تمدن قدیم
    در فرهنگ قدیمی سومر عود یک آلت موسیقی شناخته شده نبوده است. نیاز به چنین سازی در حقیقت به دوره آکاد بر می گردد.
    سازی که توسط شاه شجاع استفاده می شد سازی جدید بود که "گودی" نامیده می شد، نامی که احتمالاٌ از زبان عربی استخراج شده است .
    مردمی که در آن دوره زندگی می کردند معتقد بودند که این ساز توسط قبایل کوچ نشین اختراع شده است زیرا سبک بوده و به راحتی حمل
    می شده است.
    به عقیده "اسطودور"این ساز باید از قفقاز آورده شده باشد. بالعکس "اسومیر"بر اساس عکسی از یک زن که در حال نواختن عود بود این نظریه را مطرح کرد که این ساز توسط نواحی غربی ساخته شده است. ولی در بین تمامی مجسمه های موجود مربوط به عصر برنز در سوریه،
    هیچکدام شخصی را که موسیقیدان باشد نشان نمی دهد.
    به هر صورت امروزه توجه به دوره اسلامی معطوف می باشد، بر طبق یافته های "انیس اسپایک" که در سال 1972 مطرح گردید، طرحهایی که عود را نشان می دهند به طور معمول در روی ظرفهای گلی یافت شده در حفاری های شوش موجود می باشد. نوعی از عود با بدنه ای بیضی شکل موجود می باشد که به نظر می رسد توسط یک فرد خاص مانند یک ساحر نواخته می شده است. ساختار این عود توسط "ایخمان" در سال 1988 به دست آمد. این نوع عود در کناره هایش سوراخ نداشته است و کاسه آن بیضی شکل بوده است.
    نوعی عود با کاسه ای گرد در لرستان وجود دارد که از برنز ساخته شده است. این نوع عود را می توان در یک نمایش عروسکی مربوط به دوره پارتیان نیز دید. برطبق فرهنگ مسوپوتامیا، مشابه عود را می توان در مصر دید. این ساز از زمان امپراطوری جدید دیده شده است. همینطور ظرفی نقره ای با زمینه ای مشابه در مازندران کشف شده است که از سال 1953 میلادی در موزه انگلیس بوده است. دالتون در کتاب "گنجینه اکسوس" و فارمر نیز در کتاب خود در مورد آن صحبت کرده اند. این ظرف تاریخی به بعد از دوره ساسانیان تعلق دارد. در زمینه پشت این ظرف یک فضای باز دیده می شود که نزدیک یک دریاچه و یک باغ است. ارباب و نوکرهایش به پشتی هایی تکیه داده اند و دو نوازنده در کنار دریاچه نشسته اند. یکی از آنها در حال نواختن یک عود بزرگ می باشد. متاسفانه جزئیات این عکس واضح نمی باشد. این نوازنده عود را به گونه ای گرفته است که دسته رو به پایین است. این شیوه گرفتن عود از زمان سیلوسیدها رایج بوده است.

    عود در دوره ساسانیان (ایران : قرن پنجم تا ششم هجری)
    عکسهای موجود در روی ظرفهای فلزی یافت شده از این دوره و همچنین شعرهای شاعران ایرانی بیانگر آن است که عود در آن زمان ساز رایجی بوده است و مشهورترین نوازنده آن نیز باربد بوده است. داستانهای زیادی درباره هنرمندی او وجود دارد.
    گروهی فکر می کنند که واژه "بربت" (نام فارسی عود) از نام باربد گرفته شده است.
    ولی عده دیگری گمان می کنند که لغت "بربت" به معنای گردن مرغابی می باشد. نظر آنها این است که اگر ما این ساز را در حالتی قرار دهیم که پشت آن قابل دیدن باشد، می توانیم تشابهی بین این ساز و گردن مرغابی را مشاهده کنیم.
    در داستانهای باستانی ایران، درباره خسرو پرویز، پادشاه ساسانی، می خوانیم که اسبی به نام شبدیز داشت که او را بسیار دوست داشت. وقتی شبدیز مرد هیچکس جرات نداشت که به او بگوید که اسبش مرده است. بنا بر این باربد با کمک ساز خود و نواختن نغمه ای موضوع را به او فهمانید، خسرو پرویز فریادی کشید و گفت "اسب من مرده است."

    عود در دوره فرعونی مصر (از سال 200 تا سال 1600 هجری)
    بعد از مطالعات زیاد درباره نقاشی های به جای مانده بر روی اهرام مصر، می توانیم به این نکته پی ببریم که مصریان دو نوع عود داشته اند:


    ساخته می شده است و یک سیم نازک و دسته ای کوتاه داشته است و توسط یک مضراب چوبی نواخته می شده است.



    می توانیم بگوییم که وجود عود و وجود تمدن موسیقی مصر تقریباً همزمان بوده اند. عود رایج ترین سازی بوده است که در مهمانی ها و نیز مراسم مذهبی نواخته می شده است. از این ساز برای آوازهای مذهبی نیز استفاده می شده است.
    "هیرودوس" تاریخ نویس یونانی، به نوازندگان مصری اشاره میکند که روی عرشه یک کشتی می نشستند و در طول مسیر رودخانه نیل ساز می زدند.

    عود در یونان (قرن پنجم پیش از میلاد)
    بیشتر محققان موسیقی ایرانی و عرب گمان می کنند که عود از یونان وارد کشورهای آنان شده است. این محققان گمان می کنند که فیثاغورس بعد از اینکه هارمونی بین اصوات موسیقی را به دست آورد، عود را ساخته است.
    اما بعضی محققان گمان می کنند که عود توسط افلاطون اختراع شده باشد. اگر این فرضیه صحیح باشد، عود یونانی نیز همانند دیگر اثرات تمدن یونان به شرق منتقل شده است. البته این انتقال عود بعد از حمله "اسکندر" و اشغال ایران و هند و همچنین حمله به چند قسمت آسیا، اروپا و افریقا صورت گرفته است. ولی اعتبار این فرضیه باید بررسی شود.
    تا جاییکه می دانیم بعد از اشغال این مناطق یونان تحت تأثیر فرهنگ شرق قرار گرفته است. پس عکس این فرضیه نیز می تواند صحیح باشد. چرا که عود پیش از این تاریخ هم در مصر وجود داشته است.
    عود در یونان باربیتوس یا باربیتون نامیده می شد. نوع استفاده از این ساز در مراسم مذهبی و غیرمذهبی مانند دیگر تمدنها است.
    1-عود با دسته ای کوتاه: این نوع عود شبیه عودی است که در عصر حاضر در مصر نواخته می شود. این عود از کاسه ای بیضی شکل 2-عود با دسته ای بلند: این عود شبیه یک "دیوم" یا "سه تار" بوده است. کاسه ای بیضی شکل داشته است و ضمناً پرده نیز داشته است و آن را مانند "ربک مصری" یا "تار ترکی" روی سینه یا سر قرار می دادند و می نواختند.

    منبع: سایت نت آهنگ

  2. #2

    Thumb عود و بربط - بخش دوم

    عود در بابل و آشور (از سال 1720 پیش از میلاد)
    عود آشوری: این عود وسعت صدایی وسیعی دارد و از نظر ظاهری شبیه عودهایی است که در نقاشی های مصر باستان دیده می شود. دسته بلندی دارد و به عنوان "دیوم" آشوری شناخته می شود. امروزه این عود در سوریه، یونان، اردن و ترکیه متداول می باشد.

    عود در بابل: بابل، سومر و مناطق اطراف آنها اولین کشورهایی بودند که انواع مختلف عود را اختراع کردند. آنها همچنین سازهایی اختراع کردند که تنها یک سیم داشت. آنها این ساز را با قرار دادن انگشت بر روی سیم و حرکت دادن بر روی آن می نواختند. این نوع نواختن ساز با انگشت صداهای مختلفی را به وجود می آورد

    یهود
    عبریان و یهودیان از نژاد "سام" بودند و در جنوب عربستان زندگی می کردند. زندگی آنها به صورت کوچ نشینی بود و شغل آنها گله داری بود.
    در حدود 3000 سال قبل از میلاد اولین قوم از نژاد سام به شمال غربی "بحرالروم" آمدند، منطقه ای که بین مصر و دمشق بود.
    قبایلی که به این منطقه آمدند "کانا آنیت" نام داشتند. این قبایل نوع خاصی از نوشتن، صنعت و همچنین تجارت را دارا بودند.
    حضرت داوود یکی از پادشاهانی بود که قبایل عبرانی یا یهود را معرفی کرد. او خصوصیات خوب زیادی داشت که از آن جمله می توان به شجاعت و صدای خوب او برای آواز خواندن اشاره کرد.
    در نهایت آشوریان بر دولت اسرائیل غلبه کردند و 30000 سرباز را دستگیر کردند.
    به جز ادبیات و موسیقی عبریان در دیگر هنرها چون حکاکی بر روی سنگ، نقاشی و مجسمه سازی استعدادی نداشتند. بعضی هنرها مثل مجسمه سازی و نقاشی در دین عبریان ممنوع بود و به همین دلیل، آنها تمام توجهشان را به موسیقی و ادبیات معطوف کرده بودند. مدارک تاریخی استعداد آنها را در این دو هنر نشان می دهد.

    بعضی شعرهای قبایل عبری شعرهایی مخصوص مراسم تدفین بودند و بعضی از آنها مذهبی بودند و دیگر شعرهایشان درباره جنگهایشان بوده است. یهودیان بعضی شعرهای تدفین را در هنگام دستگیری می خواندند. یکی از این شعرها به صورت زیر است:
    ما در کنار رودخانه بابل نشسته ایم و عودهای ما به درختهای بید بسته شده اند. بابلیان از ما می خواهند که برای آنها آهنگی بخوانیم. ولی چگونه می توانیم آهنگهای مقدسمان را در کشورهای غریبه بخوانیم؟

    سازهای موسیقی عبری از فلز و چوب ساخته شده بودند. آنها سازهایی چون فلوت، طبل، ترومپت، شیپور، سنج، عود و ... داشتند.
    در وصیت نامه های قدیمی می توانیم دو نوع از ساز های آنها را ببینیم.

    منصور زلزال
    او یکی از موسیقیدانان مشهور ایرانی در دوره عباسی بوده است. نام او به صورتهای "زلزال رازی" ، "زلزل" یا " زیلزیل" تلفظ شده است.
    او در نواختن تنبک تخصص داشته است و به همین دلیل به عنوان نوازنده تنبک شناخته می شده است.
    زلزال مربی و همچنین دایی "اسحاق" پسر ابراهیم موصلی است. زلزال یکی از موسیقیدانان ارشد دوره "هارون الرشید" و "مهدی الهادی" نیز بوده است.
    در آن زمان متداول بود که هر موسیقیدان یا خواننده با دیگر موسیقیدانان هم پایه خود همکاری داشته باشد.
    زلزال با همسر خواهر خود، ابراهیم موصلی همکاری می کرد چرا که او هم پایه زلزال بود.
    منصور زلزال یک موسیقیدان متخصص در نواختن سازهای موسیقی بود. او آهنگ های جدیدی ساخت و بر روی آن شعر هایی گذاشت. او یک دستان سوم ساخت که به دستان ایرانی مشهور است. این دستان سوم در بین موسیقیدانان به عنوان دستان زلزال یا وسطای زلزال شناخته شده است.
    دکتر برکشلی در یک مقاله تحقیقاتی می نویسد که زلزال به تقسیم بندی فواصل به مجنب های صغیر و کبیر اعتقادی نداشت.
    او همچنین نوعی عود ساخت که چون شبیه "شبوط" (یک نوع ماهی) بود به نام عود شبوط شناخته می شد و به جای عود فارسی،
    لغت "عود شبوط" متداول شد.

    برای توصیف مهارت زلزال در نواختن موسیقی، "جاحز" می نویسد که زلزال انگشتان ماهری برای نواختن موسیقی داشت، انگشتانی که توسط خدا خلق شده بودند!
    منصور زلزال فردی بخشنده نیز بوده است و بخش زیادی از پول خود را به مردم فقیر می داده است و بیشتر پول خود را برای اهداف خیریه صرف
    می کرده است. او همچنین چاهی در بغداد ساخته است که به نام او نامیده شده است.
    این موسیقیدان به دستور هارون الرشید زندانی شد و بعد از ده سال در حالیکه به شدت ضعیف شده بود و موهای سرش سفید شده بود از زندان آزاد شد. پس از آزادی او دیگر یک فرد سالم نبود.
    دکتر "تقی بینش" مرگ او را حدود 175 هجری و 791 میلادی می داند.اما در کتاب تاریخ موسیقی ایران آقای حسن مشحون مرگ او را 200 هجری دانسته است.

    ابواسحاق ابراهیم بن ماهان مشهور به "ندیم" مشهورترین خواننده و موسیقیدان دوره عباسی بود. همچنین او یکی از بزرگترین خوانندگان عرب بود. پدر او "ماهان" از یک خانواده بزرگ ایرانی بود و در "اراجان" از توابع شیراز به دنیا آمده بود. ولی به خاطر ظلم و ستم امویان به کوفه مهاجرت کرد و پسرش، ابراهیم، در سال 125 هجری در آنجا به دنیا آمد. مادر ابراهیم یک زن ایرانی بود. ابراهیم در کودکی پدرش را از دست داد و در کوفه نزد خانواده "تمیم" بزرگ شد. به همین دلیل او بزرگ خاندان تمیم نامیده شد .
    ابراهیم از کوفه به موصل مهاجرت کرد. او حدود یک سال آنجا بود. نواختن عود را در موصل آموخت و در همان زمان بود که او موصلی نامیده شد. او هنر را از مربیان موسیقی ایرانی آموخت.
    او یکی از بهترین غزلسرایان بود و آهنگهای زیادی ساخت که با غزلهایش هماهنگی داشت. به عبارت دیگر او یک موسیقیدان، خواننده، شاعر و نوازنده بود. او یکی از موسسان موسیقی عربی است. او شعرهای فارسی و عربی را با هم مخلوط کرد و نوع جدیدی از موسیقی عربی را ساخت. او آهنگها و آوازهایی ساخت که به سرعت در زبان عربی متداول شد. او فرم ترانه های عربی را تغییر داد.
    بعد از مرگ ابراهیم، پسرش اسحاق راه پدرش را ادامه داد. شاگرد اسحاق، علی زریاب، روش استادش را در اندلس و مراکش منتشر کرد.
    ابراهیم موصلی از بصره به بغداد مهاجرت کرد. مهاجرت او در زمان حکومت "مهدی" در دوره عباسی بود. "مهدی" او را به بغداد دعوت کرد ولی او حاکمیت را دوست نداشت. او شراب می خورد و عیاشی می کرد که طبق دستور خلیفه ممنوع بود. خلیفه او را زندانی کرد و در آنجا او خواندن و نوشتن را آموخت.
    در زمان خلافت هادی، موقعیت ابراهیم بهتر شد چرا که او دوست نزدیک خلیفه بود و خلیفه به او هدایای زیادی می فرستاد. در زمان هارون الرشید، موقعیت او باز هم بهتر شد و او به خواننده، شاعر و موسیقیدان دربار ارتقاء یافت. او همچنین دوست نزدیک خلیفه بود و خلیفه او را بسیار دوست داشت. او ثروت زیادی از هدایای دریافتی از خلیفه و یحیی برمکی و پسرانش جمع آوری کرد و سپس به دمشق سفر کرد.
    او به همراه هارون الرشید به آنجا رفت ولی در آنجا بیمار شد و هارون او را به بغداد باز گرداند. او در سال 188 هجری در بغداد از دنیا رفت. وقتی او بیمار بود هارون او را در خانه اش ملاقات کرد و بعد از مرگش از پسرش مأمون خواست که برای او نماز میت بخواند و او را دفن کند. هارون تمام القاب ابراهیم را به پسرش اسحاق اعطاء کرد. همچنین او مقداری پول به خانواده اش داد.
    کتابهای زیادی از جمله "لیلة و لیلة" و " الاقانی" درباره مهارت فوق العاده او در موسیقی نوشته شده است. ابراهیم موصلی در خانه خود یک مدرسه هنر تأًسیس کرده بود و در آنجا نواختن عود را به دختران می آموخت.
    خانواده های ثروتمند بغداد دختران خود را برای فراگیری نواختن عود پیش او می فرستادند. علاوه برآن او کنیزان زیادی خریداری کرده بود و هنرهای گوناگون را به آنها می آموخت.
    ابو محمد ابن النادیم اسحاق ابن ابراهیم موصلی یکی از مشهورترین دوستان هارون الرشید بود. بعد از هارون او از دوستان صمیمی امین، مأمون، معتصم، واثق و متوکل بود. او در سال 155 هجری در ری متولد شد. مادرش ایرانی بود و شاهک نام داشت. او در دوره متوکل در سال 235 هجری در بغداد مرد. از آنجا که پدرش با بنی تمیم نسبت داشت او نیز تمیمی شناخته می شد.
    اسحاق به خوبی آموزش دیده بود. معلمهای او افرادی چون ملک بن اناس، سفیان بن اویاینه، ابو معاویه زریر، هشام بن بشیر و اسد بن ابراهیم بودند. او قرائت قران را از "کسایی" و "فرا" آموخت و ادبیات و شعر عرب را از معلمانی چون "اسمایی" و "ابوعبیده" آموخت.
    اما معلمان او برای موسیقی دایی اش "زلزال" و "عاتکه بنت شوهدا" و پدرش بودند.
    از نظر "ابوالفرج اصفهانی" دانش او در علوم، ادبیات و شعر عمیق تر از آن بود که وصف شود. در نواختن موسیقی بسیار با استعداد بود. اگرچه مهارت او در خواندن در درجه پایین تری نسبت به دیگر اطلاعاتش بود ولی او بیشتر برای نواختن و خواندن شهرت داشت. به گونه ای که آوازهای او حتی از آوازهای مشهور عربی نیز محبوب تر بودند.
    اولین حامی او هارون الرشید و دولت او بود به خصوص "یحیی بن خالد برمکی" و پسرانش. آنها از او بسیار حمایت کردند و او از پدرش هم غنی تر شد.
    بعد از مرگ پدرش، اسحاق به عنوان بهترین موسیقیدان شهرت یافت و خلیفه و دولتمردان او را بسیار تحسین کردند. در عوض اسحاق در مدح آنان
    ترانه سرایی می کرد. شعرها و آوازهای او سبب بزرگی و اقتدار مراسم و جشنهای آنها بود.
    خوانندگان زیادی بودند که در سطح اسحاق بودند ولی هیچ کدام از آنها نمی توانستند به خوبی او عود بنوازند.
    او خود را با "پهلبد مغانی" مقایسه می کرد و اعتقاد داشت که هنر را از او به ارث برده است. اگرچه او هیچ دانشی در مورد علم موسیقی و ترجمه کتب یونانی نداشت گردآوری های او در این زمینه ها به خوبی کارهای باستانی بود.
    او دانش بالایی درباره تمام جزئیات علم موسیقی داشت و چندین شیوه جدید تبیین کرد.
    ابوالفرج اصفهانی او را یک هنرمند رده بالا می داند و می گوید که او یکی از بهترین موسیقیدانانی است که تمام روشهای علم موسیقی را کامل کرده است. شاگردان مشهور او ابن خردازبه، عبیدالله بن احمد، زریاب، علی بن نافه، عمر بن سلیمان و پسرش حامد بن اسحاق هستند. حامد اولین کسی بود که زندگینامه اسحاق را نوشت.

  3. #3

    Thumb عود و بربط - بخش سوم

    زریاب
    ابوالحسن علی بن نافع، مشهور به زریاب از بزرگترین موسیقیدانان ایرانی بود. او ملقب به زریاب بود و با عنوان بصری شناخته می شد. او هنر موسیقی را در بغداد از معلمش اسحاق موصلی آموخت. او در زمینه موسیقی بسیار پیشرفت کرد و بسیار مشهور شد به طوریکه توانست وارد دربار هارون الرشید شود.
    او دانش بالایی در بعضی زمینه ها چون علوم و ادبیات و به خصوص هنر موسیقی داشت. او یکی از رقیبان اسحاق موصلی بود. زریاب دانش بالایی درباره جغرافی، ستاره شناسی و ادبیات داشت.
    او به درجه استادی در نواختن عود و آهنگسازی دست یافته بود و ابداعاتی در زمینه های مذکور داشت. در نتیجه او جانشین اسحاق در دربار خلیفه شد.
    یکی از ابداعات او افزودن یک سیم دیگر به عود بود. عودهای آن زمان چهار سیم داشتند و زریاب آن را به عود هایی با پنج سیم تغییر داد. همچنین او در مضراب عود که از چوب بود تغییراتی ایجاد کرد و در عوض مضرابی از ناخن عقاب ساخت. چنین تغییری باعث بهتر شدن صدای ساز گردید. دومین، سومین و چهارمین سیم عود نیز با نظر او از روده بچه شیر ساخته می شد. او اعتقاد داشت چون روده شیر قوی تر از دیگر حیوانات است صدای بهتری می دهد.
    وقتی برای اولین بار زریاب به دربار هارون الرشید رفت، عود خود را که کاملاً توسط خودش ساخته شده بود به همراه خود نزد هارون برد و خلیفه او و هنرش را بسیار تحسین نمود. قبل از زریاب، اسحاق بهترین موسیقیدان دربار بود. بنابراین او نسبت به زریاب احساس حسادت می کرد. اسحاق یک مرد ثروتمند بود و روی خلیفه تأثیر بسیاری داشت. او دوست نداشت که فراموش شود و دوست داشت که جایگاهی مشابه با قبل داشته باشد.
    بنابراین سعی کرد که زریاب را مجبور به ترک بغداد کند. زریاب نمی توانست در مقابل او مقاومت کند چون قدرت کافی نداشت.
    به همین دلیل او ترجیح داد که بغداد را ترک کند و به تونس برود که تحت حکومت مسلمانان بود.
    او مدتی را در قیروان (پایتخت تونس) زندگی کرد و بعدها به اسپانیا رفت. هشام حاکم مسلمان اسپانیا بسیار درباره زریاب و هنرش شنیده بود به همین دلیل از او دعوت کرد به "کردوا" مرکز حکومتش برود. او دستور داد که خانه ای برای او ساخته شود و سالانه نیز 40000 سکه طلا به او می داد. وقتی زریاب در "کردوا" بود هشام به او توجه زیادی می کرد و زریاب زمان کافی برای تصحیح قوانین آموزش موسیقی داشت.
    او مدرسه موسیقی ایرانی را در اسپانیا تأسیس کرد. همانطور که روشهای ابراهیم و پسرش و خانواده موصلی در بغداد مشهور بود، روش زریاب در اسپانیا بسیار شهرت یافت و بعدها به کشورهای کرانه ای در افریقا و همچنین اروپا انتقال یافت.
    زریاب بعضی اصول اساسی آموزش موسیقی را به روی کاغذ آورد. بعد از زریاب بسیاری از هنرمندان روش آموزش او را به کار می بردند. زریاب آموزش شاگردانش را به سه مرحله تقسیم کرد:
    در مرحله اول او به آنها ریتم آهنگها را می آموخت. سپس در مرحله دوم او سلفژ را یاد می داد و در سومین مرحله او به آنها خواندن آوازها را آموزش می داد.
    در مرحله سوم، ابتدا هنرجویان یاد می گرفتند که چگونه آهنگ اصلی را بخوانند و سپس به آنها ملودی های جدیدی اضافه می کردند. بنابراین آنها به آرامی در این هنر پیشرفت می کردند.
    گفته می شود زریاب در ابتدا استعداد دانش آموزان را می سنجید و سپس از آنها می خواست روی بالشی به نام "مصوری" بنشینند و تا آخرین حد صدایشان بخوانند. اگر صدای خواننده به اندازه کافی بلند نبود، زریاب از او می خواست که عمامه اش را دور کمرش ببندد. و اگر دانش آموزی
    نمی توانست دهانش را به اندازه کافی باز کند، زریاب از او می خواست که چوب کوچکی را 24 ساعت درون دهانش بگذارد تا فکش باز بماند.
    سپس او از دانش آموز می خواست که بعضی لغات چون "یا هجام" " یا اسحاق" و " یا اه" را بلند تکرار کند. اگر بعد از همه این تمرین ها صدای دانش آموز بلند تر می شد و به اندازه کافی قوی می شد، زریاب او را به عنوان شاگرد خود می پذیرفت و به او هنر موسیقی را می آموخت. در غیر اینصورت او پذیرفته نمی شد.
    این روشها هنوز در هنرستان های موسیقی در غرب متداول است بدین صورت که اگر دانش آموزی نتواند دهان خود را در زمان خواندن به اندازه کافی باز کند، از او درخواست می شود استخوانی در دهانش بگذارد. طول استخوان 2 تا 5/2 سانتی متر است و شیارهایی دارد که به دانش آموز
    کمک می کند تا آن را به صورت عمودی در دهانش بگذارد، به خاطر وجود این شیارها، دانش آموزان می توانند استخوان را تا انتهای آواز در دهانشان نگه دارند. این شیوه که توسط زریاب در اسپانیا اختراع شد امروزه در بیشتر موسسات موسیقی در غرب مورد استفاده قرار میگیرد.

    عود معاصر ایرانی
    بعد از یک مطالعه طولانی درباره تاریخ عود، حال می دانیم که عود تغییرات زیادی را از گذشته تا حال داشته است.
    عمده این تغییرات به شرح ذیل است:
    تغییر در صدای آن، جنس سیمهای آن، شیوه نواختن آن و همچنین سایز و اندازه آن. به نظر می رسد که با گذشت زمان دسته عود کوتاه تر شده و کاسه آن نیز بزرگتر شده است.
    البته هنوز عودهایی در بعضی مناطق یافت می شوند که دسته ای بلند و کاسه ای کوچک داشته باشند.
    به احتمال زیاد کاسه عود در جهت تولید صدایی بهتر در موسیقی عربی بزرگ شده است.

    ابراهیم قنبری مهر، محقق و مبدع بزرگ در زمینه ساخت آلات موسیقی، پس از چندین سال تحقیق در مورد انواع عود و بربت در سال 1375 هجری شمسی دو نوع بربت ایرانی را ساخت:
    الف:بربت ایرانی با صفحه ای چوبی
    ب:بربت ایرانی ساخته شده از پوست حیوانات(با دو طرح)

    بربت ایرانی با صفحه ای چوبی:
    این بربت پنج جفت سیم دارد و مانند دیگر عودها می باشد و هیچ تفاوتی در نواختن این بربت با دیگر عودها وجود ندارد. به همین دلیل یک نوازنده که با انواع دیگر عودها نواخته است می تواند با این بربت نیز به سادگی بنوازد. اگرچه برای کاسه کوچکتر و دسته بلندتر آن می توان مزایای زیر را نام برد:
    طول دسته آن به اندازه یک نت نسبت به عود های رایج در خاور میانه بلندتر است. به عبارتی می توان گفت در روی سیم اول در قسمت پایینی دسته(جایی که دسته به کاسه متصل میشود) به جای نت "سل" نت "لا" را داریم. به علاوه قسمت جلویی دسته این ساز بلندتر است و تا قسمت مرکزی صفحه ادامه می یابد. این دو فاکتور به نوازنده کمک می کند که به راحتی در اکتاو های بالاتر بنوازد.
    بدون هیچ تغییری در ابعاد کلی ساز، کاسه آن کوچکتر از انواع دیگر عود ساخته می شود و این موضوع سبب می شود تا هنگامی که نوازنده ساز را می نوازد احساس راحتی بیشتری داشته باشد. این تفاوت، احتمال به وجود آمدن درد در شانه نوازنده را کاهش می دهد.
    سیمگیر و سرپنجه(و شکل اتصال آن به دسته) در این نوع بربت با طرحی جدید ساخته شده اند به همین خاطر علاوه بر اینکه زیبا تر به نظر می رسند از نظر اصول تکنیکی ساختن ساز نیز بهتر می باشند. در سیمگیر هر سیمی می تواند از طریق یک سوراخ از میان سیمگیر بگذرد و سپس در روی سیمگیر بسته شود.
    در این بربت پل هایی که زیر صفحه ساز قرار می گیرد به گونه ای طراحی شده است که با وجود این که کاسه کوچکتر است، می تواند با دیگر عودها در زمینه صدا و طنین برابری کند.
    پشت شیطانک، قرقره های کوچکی وجود دارد که کوک کردن را آسان تر می کند و دوام سیمها را بیشتر می کند.
    نسبت بزرگی کاسه به بدن انسان متناسب تر از قبل است به گونه ای که وقتی که نوازنده آن را در بر می گیرد، زیبا تر جلوه میکند.

    بربت ساخته شده از پوست حیوان
    به جز یک مورد هیچ اختلاف خاصی بین این بربت و نوع چوبی آن وجود ندارد:
    اختلاف این است که نیمی از صفحه آن از چوب ساخته شده و نیمه دیگر آن از پوست حیوانات.
    همچنین در این بربت سیمها به انتهای کاسه آن بسته می شود.
    این بربت که از پوست حیوانات ساخته می شود صدای بهتری می دهد و به صدای سازهای ایرانی نزدیکتر است.
    در گذشته انواع مختلفی از عود وجود داشته است که در صفحه آنها به جای استفاده از چوب از پوست حیوان استفاده می شده است. عودهای ساخته شده از پوست حیوانات نسبت به رطوبت مقاوم کمتری دارند اما صدای بهتری دارند

  4. #4

    Thumb عود و بربط - بخش چهارم

    بَربَط یا عود
    سازی زهی است که در خاورمیانه و کشورهای عربی رایج است و از قدیمی‌ترین سازهای شرقی و ایرانی به شمار می‌رود.این ساز در حقیقت‌ نوعی‌ سمبل‌ تاریخی‌ برای‌ سازهای‌ ایرانی‌ است.این ساز را می‌توان از جمله اصیل‌ترین آلات موسیقی ایران زمین دانست چرا که این‌ ساز حداقل‌ پیشینه‌اش‌ به‌ ۱۹۷۰سال قبل‌ از میلاد مسیح‌ باز می‌گردد. آثار باستانی بین النهرین متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد تصویر مردی ایستاده را نشان می‌دهد که به نواختن بربط مشغول است.
    در حقیقت‌ سومری‌های‌ باستان‌ اولین‌ قومی‌ هستند که‌ در آثار به‌ جای‌ مانده‌ از آنها می‌توان‌ ردپایی‌ از این‌ ساز در میانشان‌ دید. ساز عود که‌ در ایران‌ قبل‌ از اسلام‌ به‌ نام‌ بربط‌ شناخته‌ می‌شد بعد از سومری‌ها و در دوران‌ هخامنشی‌ نیز مدارکی‌ دال‌ بر وجودش‌ در دسترس‌ است. گویا در اوائل اسلام به کشورهای عربی رفته و جانشین سازی به نام ((مزهر)) شده‌است. بر پایه بعضی از اسناد ((ابن سریح ایرانی نژاد)) نخستین کسی است که در عربستان در قرن اول هجری عود فارسی یا بربط را نواخته و نوازندگی ان را آموزش داده‌است. الاغانی می‌گوید:آشنایی او با عود از آنجا شروع شد که عبدالله ابن زبیر جمعی که ایرانیان را به مکه دعوت کرده بود تا خانه کعبه را تعمیر کنند دیوارگران ایرانی عود می‌زدند و اهل مکه از ساز و موسیقی ایشان لذت می‌برند و آن را تحسین می‌کردند، ابن سریح پس به عود زدن پرداخت و در این صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.

    و اما عود چون سطح ساز بربط از چوپ پوشیده شده بود اعراب آن را عود نامیدند (العود در زبان عربی به معنای چوب است)این ساز در عهد ساسانی بیش از همه ادوار متداول بوده. بربط امروزه نقش بسیار کمتری در موسیقی ایرانی دارد. عود عربی بر خلاف بربط ایرانی از اصلی‌ترین سازهای موسیقی عربی است. این ساز پس از اینکه به اروپا برده شد نام لوت بر آن نهادند. ابن خلدون در قرن ۸ هجری قمری آن را به ترکه‌های چوبینی که انعطاف ‌پذیر است معنی نموده.
    اصولا بربط یا همان عود در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود که اندازه متداول و معمول همان عودهای ساخت ایران است. نمونه‌های ساخت کشورهای عربی دارای کاسه‌ای بزرگ و عودهای ترکیه کوچک و عودهای ایرانی متوسط است.

    انواع بربط
    مثل‌ الان‌ که‌ عود را بر دو نوع‌ می‌دانند،: در قدیم‌ بربط‌ بر دو نوع‌ بود. یکی‌ بربط‌ با کاسه‌ی‌ بزرگ‌ و دسته‌ی‌ کوتاه‌ و دیگر با کاسه‌ی‌ کوچک‌ اما دسته‌ی‌ بزرگ. امروز به‌ اشتباه‌ ساز دسته‌ بلند را بربط‌ و ساز دسته‌ کوچک‌ را عود می‌نامند در حالی‌ که‌ اینگونه‌ نیست‌ و براساس‌ تحقیقاتی‌ که‌ انجام‌ شده توسط استاد سیگارچی‌ هر دو عود یا همان‌ بربط‌ هستند و از یک‌ ساختمان‌ صدایی‌ برخوردارند

    احیاء عود ((عود معاصر))
    با تشکیل‌ هنرستان‌ عالی‌ موسیقی‌ در پنجاه‌ سال‌ پیش، استادانی‌ چون‌ اکبر محسنی، قاموسی‌ و منصور نریمان‌ که‌ اکثرشان‌ سه‌تار می‌نواختند، سعی‌ کردند با تهیه‌ی‌ عود و همنوایی‌ آهنگ‌های‌ پخش‌ شده‌ از رادیوهای‌ عربی، شیوه‌ صحیح‌ نواختن‌ عود را یاد بگیرند و به‌ این‌ ترتیب‌ عود در عصر معاصر دوباره‌ احیا شد.

    عود نوازهای‌ معروف‌ جهان‌
    ساز عود در یکصد سال‌ اخیر کاملاً در قبضه‌ی‌ عرب‌ها و بخصوص‌ مصری‌ها بوده‌ است. از جمله‌ نوازندگان‌ معروف‌ این‌ ساز استاد منیر بشیر (عراقی) است. در کنار او می‌توانم‌ به‌ نام‌هایی‌ چون‌ استاد ریاض‌ سنباطی، سعید الاطرش، ناصر شمه‌ و انور برهیم‌ اشاره‌ کرد.

    عود نوازان‌ معروف‌ ایران‌
    در ایران‌ نیز پس‌ از احیای‌ ساز عود تلاش‌های‌ مثمرثمری‌ صورت‌ گرفت. از جمله‌ی‌ عود نوازان‌ معروف‌ می‌توانم‌ به‌ استاد منصور نریمان، استاد حسن‌ منوچهری، استاد محمود رحمانی‌ پور، استاد اکبر محسنی‌ و عبدالوهاب‌ شهیدی‌ اشاره‌ کنم. در سالهای‌ اخیر هم‌ که‌ استادان دیگری‌ به‌ این‌ جمع‌ اضافه‌ شدند و اکثر از کسانی‌ هستند که‌ در نواختن‌ ساز عود نوآوری‌هایی‌ داشتند از جمله‌ این‌ افراد می‌توانم‌ به‌ ارسلان‌ کامکار، غلامحسین‌ بهروزی‌ نیا، محمد فیروزی‌ و جمال‌ جهانشاه‌ اشاره‌ کنیم.

    ساختار بربط
    شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل و دسته آن بسیار کوتاه‌است. به طوری که قسمت اعظم طول سیمها در امتداد شکم قرار گرفته‌است. سطح رویی شکم از جنس چوب است که برآن پنجره‌هایی مشبک ایجاد شده‌است. عود فاقد «دستان» است و خرک ساز کوتاه و تا اندازه‌ای کشیده‌است. عود دارای ده سیم یا ۵ سیم جفتی است البته در برخی مواقع استادان قالب شکنی کرده و دو یا یک سیم در قسمت پایین قبل از سیم دو به ساز اضافه می‌کنند که این سیمها فا زیر کوک می‌شود. سیمهای جفت با هم همصدا کوک می‌شوند و هر یک از سیم‌های دهگانه، یک گوشی مخصوص به خود دارد؛ گوشی‌ها در دو طرف جعبه گوشی (سر ساز) قرار گرفته‌اند.
    عود بم‌ترین ساز بین سازهای زهی است؛ نت نویسی آن با کلید سل است که جمعا دو اکتاو است «اکتاو» بم تر از نت نوشته شده حاصل می‌شود. سیم بم (سُل پائین) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه این سیم جفت نیست. صدای عود به نحوی است که صدای اکتاو چهارم پیانو از راست به چپ برابری دارد و در اصل باید عود را با کلید فا نواخت یعنی صدای اصلی عود یک اکتاو پایین تر از آن است که امروز متداول شده‌است .
    مضراب عود از پر مرغ (یا پر طاووس و شاه پر عقاب ) تهیه شده‌است و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را می‌نوازد. نوازنده های امروزی از مضراب های پلاستیکی استفاده می کنند.
    صدای عود بم، نرم و در عین حال گرم و جذاب و نسبتاً قوی است. این ساز نقش تکنواز و همنواز هر دو را به خوبی می‌تواند ایفا کند.



کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •