سنتور





كي از سازهاي قديمي ايران كه در شعر شاعران فارسي زبان بسيار استعمال شده است .


منوچهري سروده :


كبك ناقوس زن و شارك سنتور زن است


فاخته ناي زن وبط شده تنبور زنا


نام سنتور در عربي به صورت (( صنطير )) بكار رفته است .


(( بعضي نقاشي هاي دوره قاجار و عكس هائي كه از برخي نوازندگان آن دوره باقي است سنتور را با خرك هاي بيش از 9 عدد نشان مي دهد . سنتور دوازده خرك از قديم مرسوم بوده است .


شايد علت آن بوده است كه خرك هاي اضافي امكان اجرائي گوشه هاي مختلف را كه به مناسبت محدوديت بعضي كوك ها در روي سنتور از اجراي آن صرفنظر ميشده به نوازنده مي داده و يا نوازنده چيره دست به قصد مركب نوازي از آن استفاده مي كردند )) ارفع اطرائي - ناظمي و سنتور


(( كلمه سنتور در كتاب ها و نسخه هاي فارسي ، عربي و تركي با صاد و سين و طاء به اختلاف ضبط شده و بعضي هم آن را صانطور نوشته اند و در زبان تازي آن را سينطر مي گويند . اين ساز هم يكي ديگر از سازهايي است كه در آغاز قرون وسطي به كشور هاي اروپائي راه يافته و به نام و شكل هاي گوناگون در نقاط مختلف آن قاره رواج يافته است . سنتور هم مثل قانون از سازهاي بسيار باستاني است و قديمي ترين اثري كه از اين ساز در دست داريم حجازي هاي آشور است . در كتاب تورات از سنتور و قانون نام ببرده شده كه دليل ديگري بر قدمت اين دو ساز است . كلمه سنتور از لغت آرامي مشتق شده است و قوم يهود به آن علاقه زيادي داشته اند . امروزه سنتور در ايران بيش از ساير كشور هاي خاور ميانه رواج دارد . شاردن سياح فرانسوي كه در سده هفده ميلادي به ايران سفر كرده نيز رواج آن را در ايران ياد آور مي شود )) مهدي فروغ- مداومت در اصول موسيقي ايران


(( سنتور سازي است شرقي و از دسته سازهاي زهي با مضراب چكشي است . جعبه طنيني آن به شكل ذوزنقه متساوي الساقين و جنس چوب آن از گردو است . داراي 72 سيم و 18 خرك است سيم ها از يك طرف به گوشي ها و از طرف ديگر به ميخ هايي متصل اند . از روي هر خرك 4 سيم مي گذرد كه هم صدا كوك مي شوند دامنه صوتي سنتور از اولين سيم زرد كه مقابل نوازنده قرار دارد از mi2 تا Fa5 است . مضراب سنتور از چوب باريكي ساخته شده كه جنس آن معمولا از شمشاد يا گردو است و قسمت انتهايي آن حلقه اي قرار دارد كه بين انگشت وسطي و سبابه و شست قرار مي گيرد و نوك آن هلالي شكل است . سنتور را بطوري كه قاعده اطولش مقابل نوازنده باشد با دو ضرب چوبي مي نوازند و كوك كردن آن به وسيله پس و پيش كردن خرك ها و پيچاندن گوشي ها صورت مي گيرد ))شهميري – صدا شناسي موسيقي


(( در كتاب ها و نسخ فارسي و عربي و تركي كلمه سنتور با صاد و سين و تاء به اختلاف ضبط شده و بعضي هم آن را (( صانطور )) نوشته اند . در زبان تازي آن را سينطر مي نويسند . سنتور يكي از جمله سازهايي است منسوب به ايران و خاور ميانه كه در اوايل قرون وسطي به كشور هاي اروپا راه يافته و بنام و به شكل هاي گوناگون در نقاط مختلف آن قاره معمول و متداول گرديده است .


سنتور از سازهاي بسيار قديمي است و كهن ترين اثري كه ازاين ساز و سازهاي مشابه با آن در حجاري هاي قديم مي توان يافت نقش سازي ديده مي شود كه به احتمال نزديك به يقين از اجداد همين سنتور امروزي ما ميباشد. تعداد سيم هاي اين ساز كه به احتمال قوي كمتر از ده تا نيست روي جعبه مجوفي كشيده شده است . نوازنده ساز قطعه چوب يا استخوان به دست راست دارد كه آن را مثل چكش روي سيم ها مي كوبد و در همان حين با دست چپ روي سيم ها فشار مي آورد و صدائي كه دلخواه اوست به وجود مي آورد . چنان كه از نقش مزبور بر مي آيد نوازنده هنگام نواختن سنتور آن را به گردن خود مي آويخته است ولي سنگ تراشي كه نقش را حجاري كرده از نشان دادن بند يا تسمه اي كه اين منظور از آن حاصل مي شود خودداري كرده است . در كتاب تورات ( متن انگليسي ) نيز دو ساز قانون و سنتور ذكر شده و اين خود دليل قدمت آن ها مي باشد .اولياء چلبي در كتاب خود از سنتور به صورت (( صنتور )) نام مي برد .


رئوف يكتا بيگ از علماي بزرگ موسيقي تركيه در دايره المعارف لاوينياك چاپ 1922 مي نويسد : سنتور در اصل از آلات موسيقي قديم يهود است . در دايره المعارف موسيقي لاروس آمده كه به احتمال قوي قانون قديمي تر از سنتور است . كلمه سنتور از لغت آرامي مشتق شده ولي احتمال داده شده است كه ريشه آن را در زبان يونان قديم مي توان يافت . از طرف ديگر سنتور از جمله سازهايي است كه اقوام يهود بي اندازه به آن علاقمند بوده اند .سنتور قبل از آغاز دوره قرون وسطي به اروپا راه يافته و مورد قبول عامه واقع شده است و چون موسيقي و هنر از اوايل پيدايش مذهب مسيح در استخدام آن مذهب در آمد هنرمندان اروپا به تكامل آن كوشيدند تا بالاخره اولاد خلفي از سنتور بوجود آمد كه امروز آن را سلطان سازها مي شناسند