دیوانگی آزادی ام را بپذیر / این قلب بدون شادیم را بپذیر

یا مثل همین دولت تحریمم کن / یا بسته پیشنهادی ام را بپذیر


الهی قربون اون دلت برم که مثل یخچال فقرا هیچی توش نیست


صدفها صدای دریا را با خود دارند ، فلس های ماهی ، بوی ماهی را

اما استخوان های انسان هیچ نشانی از وفا ندارند


باید خریدارم شوی ، تا من خریدارت شوم

با جان و دل یارم شوی ، تا عاشق زارت شوم

من نیستم چون دیگران ، بازیچه بازیگران

اول بدست آرم تو را ، بعدا گرفتارت شوم . . .


من اگر دفتر نفرین شده اندوهم / اگر از نسل گلی هـرزه به روی کوهم

اگر از کل جهان وارث یک احساسم / تو همان آدمک چوبی پیمان شکنی

که فقط لایق آتش زدنی


دیگه یار نمیخوام وقتی که میبینم عشق دروغه چراغش بی فروغه

آخه وقتی که وفا نیست عشق و عاشقی چیست . . . ؟


دلتنگی همیشه از ندیدن نیست ، لحظه های دیدار با همه زیبایی

گاه پر از دلتنگیست

دست من گیر که این دست همان است که من

بارها در غم هجران تو بر سر زده ام


دلم از عشق سهم کمی داشت / برایم با تو بودن عالمی داشت . . .


از جرم عشق گر پیش کسی راهم نیست

یارب تو آگاهی که محبت گناه نیست . . .


در دردها دوست را خبر نکردن ، خود یک نوع عشق ورزیدن است . . .


وقتی درختی میسوزد ، دودش را همه میبینند

ولی اگر دلی بسوزد ، هیچکس سوختن آنرا حس نمیکند . . .



خوشا دردی که درمانش تو باشی / خوشا راهی که پایانش تو باشی

خوشا چشمی که رخسار تو بیند / خوشا ملکی که سلطانش تو باشی . . .


عشق صدای سازگار است و بلای ماندگار


تقدیم به کسی که رفت و مرا در آغوش تنهایی ، تنها گذاشت . . .


محبت بر خلایق انتهای سادگیست / مردی و مردانگی آخرش آوارگیست . . .



کاش پرده میدانست تا زمانی که پنجره باز است ، فرصت پرواز دارد . . .

آرام بخوان ، چون اهسته نوشتم / با دل بخوان ، چون با دل نوشتم

دوستت دارم