تک تک روزهايم را ميسوزانم ، تا چشمکي شوم براي شب هاي بي ستاره ات . . .
.
.
.
خوشا آنان که در بازار گيتي خريدار وفا بودند و هستند
خوشا آنان که در راه رفاقت رفيق با وفا بودند و هستند . . .
.
.
.
گريه در چشمان من طوفان غم دارد ، ولي خنده بر لب ميزنم تا کَس نداند راز من . . .
.
.
.
اگر باغ نگاهم پر ز خار است ، گلم تاراج دست روزگار است
به چشمانت قسم ، با بودن تو ، زمستاني ترين روزم بهار است . . .
.
.
.
احساس سوختن ، به تماشا نميشود ، آتش بگير تا بداني چه ميکشم . . .
من چه ميدانستم دل هر کس ، دل نيست
قلب ها ز آهن و سنگ ، قلب ها بيخبر از عاطفه اند.... من چه ميدانستم . . .
.
.
.
آنچه از روزگار بدست ميآيد ، با خنده نميماند و آنچه از دست برود با گريه جبران نميشود
خورشيد فردا طلوع خواهد کرد ... حتي اگر ما نباشيم . .