تقصير تو نبود خودم نخواستم چراغ ِ قديمي خاطره ها، خاموش شود خودم شعرهاي شبانه اشک را، فراموش نکردم خودم کنار ِ آرزوي آمدنت اردو زدم حالا نه گريه هاي من ديني بر گردن تو دارند، نه تو چيزي بدهکار
سهم من خانه‌اي اجاره‌اي در قلب توست! و هر روز ... ترس از ريختن وسايلم در كوچه‌ها
دل من نرمتر از جنس حرير، دلم از جنس بلور، گر تو را قصد شكستن باشد، سنگ بي انصافيست ، يك تلنگر كافيست
گاه دلتنگ شوي ، گاه بي حوصله و سخت وغريب زماني را هم ، غرق شادي و پر از خنده ي عشق همه را اي گل ناز به خداوند سپار خاطرت جمع عزيز که عدالت خصلت مطلق اوست گل نازم اين بار چشم دل را واکن دست رد بر دل هر غصه بزن حرفهايت را گرم و آرام و بلند به خداوند بگو عشق را تجربه

ما در ره دوست نقض پيمان نکنيم / گر جان طلبد دريغ از جان نکنيم / دنيا اگر از زيبا رويان لبريز شود/ ما پشت به دوستان قديمي نکنيم
*هر لحظه يادت ميكنم شايد تو هم يادم كني، همواره در فكر توام با يك نگاه شادم كني، هرگز نديدم بر لبي لبخند زيباي تو را هرگز نميگيرد كسي در قلب من جاي تو را...
*مهم نبوده سوختنم، دور از تو پرپر زدنم، مهم تو بودي عشق من، نه قصه شكستنم، به افتخار عشق تو ميگم كه بازنده منم...
*چشاي پرستو بي اشک ميميره صداي قناري بي تو ميگيره اگه تو نباشي پيشم عزيزم هر چي شاديست توي قلبم ميميره آسمون عشق پوسيده مي شه هواي عشق مه الوده مي شه
*خود را به که بسپارم
وقتي که دلم تنگ است
پيدا نکنم همدل
دلها همه از سنگ است
گويا که در اين وادي
از عشق نشاني نيست
گر هست يکي عاشق
آلوده به صد رنگ است
*همه در زندگي شطرنج بازيم
نبايد بي جهت هرسو بتازيم
اگر تکنيک دلها را بدانيم
هميشه برده و هرگز نبازيم
*همه وقتي از زندگي خسته ميشن ميگن خدا نفسمو بگير
ولي من هيچ وقت اينو نمي تونم بگم ، آخه تو نفس مني
در اين شبها چه خاموشم به ياد تو هم اغوشم به من گفتي وفا دارم چرا کردي فراموشم؟

يه دنيا فداي هر چي دله مهربونه يه دل فداي هر کي اينو ميخونه
هزار تا رگ دارم و هزار تا رفيق اما تو شاهرگي و تک رفيق
کاش بدوني نديدنت نبودنت هرگز بهانه اي نميشه واسه از ياد بردنت


با من که شکسته ام کمي راه بيا بالي بگشا و گاه و بيگاه بيا ازرده مشو بيا گناه از من بود گفتم که مقصرم تو کوتاه بيا