کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و انسان با نخستین درد
ومن با نخستین نگاه تو ، آغاز شدم . . . .
.
.
درحق دلم چه کار خوبی کردم / باماه و ستاره پایکوبی کردم با بوسه تمام دوستت دارم را / بر روی لب تو خالکوبی کردم . . . .
.
.
گاه کوچکم میبینی و گاه بزرگ ، نه کوچکم و نه بزرگ . خودت هستی که دور می شوی و نزدیک . . . .
.
.
اگه مهربونی یکی از درسهای مدرسه یا دانشگاه بود تو شاگرد اول دنیا بودی . . . .
.
.
حالا که آمده ای ، چترت را ببند در ایوان این خانه جز مهربانی نمی بارد . . . .
.
.
توگل یاسی یک دنیا احسا سی اگه طلا نباشی یقین دارم الماسی ! .
.
.
روزگارم گله مندی شده است / من بگریم تو بخندی شده است آشنایان ز ما یاد نکنند / شاید احوالپرسی هم سهمیه بندی شده است . . . .
.
.
یا رب بر خلق تکیه گاهم نکنی / محتاج گدا و پادشاهم نکنی موی سیه ام سپید کردی به کرم / با موی سپید روسیاهم نکنی . . . .
.
.
همه در حسرت یک پروازند، من به پرواز نمی اندیشم به تومی اندیشم! تو که زیبا تر از اندیشه یکپروازی . . . .
.
.
دل من روی زمینه دل تو تو آسمونه / انقدر دوست دارم من که فقط خدا می دونه بیا یه عهدی ببندیم ببینیم کدوم یک از ما / تا ته جاده ی دنیا بر سر عهدش می مونه . . . .
.
.
اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست ؛ بپذیری و هنوز عاشقش باشی
.
.
.
اونکه میگفت جونش به جونت بسته است / حالا داره به گریه هات میخنده اونکه میگفت بدون تو میمیره / دروغ میگه دلش جنس کویره دروغ میگه تو گوش نده به حرفاش / نگو میخوای هنوز بمونی باهاش
خیال نکن بدون اون میمیری / بذار بره ، نباشه جون میگیری . . . .
.
.
این روزها ، آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست ، آنقدر
که رخت های دلتنگیم را ، فرصتی برای ،خشک شدن نیست . . .
.
.
.
ای بهار زندگیم ، ای امید بودنم / غنچه ی لبهای تو ، گرمی شکفتنم قامت رعنای تو ، قبله گاه دیدنم / آن نوای گرم تو ، بهترین شنیدنم کنج آغوش دلت ، جاده ی رسیدنم . . .
.
.
.
تب و تابی داره با تو بودن ای حبیب / قلب خود را قربانی نمودن ای طبیب در رهت جانی را ستودن ای شکیب / عاشق را معشوق بودن ای رقیب . . . .
.
.
اونکه نخواست پیشم باشه خودش باید صبرم بده خدا گرفتی عشقمو خودت جوابمو بده . . .
.
.
.
وقتی فهمید میخوامش ، خندید و رفت / التماس رو تو چشام دید و رفت با تمام خوبیهام اون بی وفا / رنگ غم تو چشام پاشید و رفت . . . .
.
.
پشت نگاهم نگاهی است که از فراسوی زمان و مکان تو را انتظار می کشد تمامی من خواهشی است که لحظه به لحظه تنها تو را فریاد می زند . . . .
.
.
من از این فاصله ها دلگیرم / بی تو اینجا چه غریبانه شبی می میرم ساعت گریه و غم هیچ نمی خوابد و من / در الفبای زمان خسته ی این تقدیرم . . .