دلتنگیعین آتش زیر خاکستر استگاهی فکر میکنی تمام شدهاما یک دفعههمه ات را آتش میزند . . . . .
دلتنگیعین آتش زیر خاکستر استگاهی فکر میکنی تمام شدهاما یک دفعههمه ات را آتش میزند . . . . .
حالم را پرسیدند ، گفتم رو به راهم ! نمی دانند رو به راهی هستم که تو رفته ای
من "تــــــو" را به دلم قول داده ام ...
نگذار بد قول شوم ..
به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست
میدانی ؟
تنها دلیل اینهمه دیوانگیهایم
اینست که نمیخواهم
مدیون و گناهکار
روزی کشیده شوم
به دادگاه آرزوهایم!
آنان که عشق را می فهمند عذاب میکشند
و آنان که عشق را نمی فهمند عذاب میدهند.....!
سوگند به آنچه ندارم و اگر داشتم به تو می دادم.که غیر از خود کسی را ندارم
شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن.. چندشم می شود از لکه ی انگشت دروغ
لبریز غزل بیا همی آهستهچون آیه بخوان مرا کمی آهستهآهسته مرا رها بکن از سر عشقتا در تو رها شوم دمی آهسته
بعد از گذشت ِاین همه سال عاشقم هنوز
هر چند اگر نمانده مجال عاشقم هنوز
در آرزوی بوسه ای از آن لبم، ببین!
با این همه امید محال عاشقم هنوز