نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: متن بسیار عاشقانه از فروغ فرخ زاد .

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2013/03/07
    نوشته ها
    342
    سپاس ها
    492
    سپاس شده 374 در 247 پست

    Post متن بسیار عاشقانه از فروغ فرخ زاد .


    می روم خسته و افسرده و زار
    سوی منزلگه ویرانه خویش
    به خدا میبرم از شهر شما
    دل شوریده و دیوانه خویش

    بخدا غنچه شادی بودم
    دست عشق آمد و از شاخم چید
    شعله آه شدم صد افسوس
    که لبم باز برآن لب نرسید


    سر به دامان من خسته گذار
    گوش کن بانگ قدمهایش را
    کمر نارون پیر شکست
    تا که بگذاشت برآن پایش را




    کتابی،خلوتی،شعری،سکوتی
    مرا مستی و سکر زندگانی است
    چه غم گر در بهشتی ره ندارم
    که در قلبم بهشتی جاودانی است




    امشب به قصه دل من گوش می کنی
    فردا مرا چو قصه فراموش می کنی




    تو همان به که نیندیشی
    به من و درد روانسوزم
    که من از درد نیاسایم
    که من از شعله نیفروزم




    دیگر نکنم ز روی نادانی
    قربانی عشق او غرورم را
    شاید که چو بگذرم از او یابم
    آن گمشده شادی و سرورم را




    شمع ‚ ای شمع چه میخندی ؟
    به شب تیره خاموشم
    بخدا مُردم از این حسرت
    که چرا نیست در آغوشم




    بخدا در دل و جانم نیست
    هیچ جز حسرت دیدارش
    سوختم از غم و کی باشد
    غم من مایه آزارش




    بر تو چون ساحل آغوش گشودم
    در دلم بود که دلدار تو باشم
    وای بر من که ندانستم از اول
    روزی آید که دل آزار تو باشم


  2. کاربر روبرو از پست مفید pouyasalvatore سپاس کرده است .


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •